سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 آیین 1 -

نحوه نخستوزیری میرحسین

پنج شنبه 88 دی 24 ساعت 8:24 عصر

  نحوه نخست‌وزیری میرحسین موسوی به روایت بادامچیان

 

 

 

اسدالله بادامچیان در مورد چگونگی انتخاب موسوی به نخست وزیری اظهار داشت: آقای موسوی انقلابی نبود و از نوجوانی در خدمت دکتر پیمان بود و افکار او همان افکار پیمان است.
وی ابراز داشت: وی در جریان ساختن مسجد کانون توحید با شهید باهنر آشنا شد و وقتی دیدیم مستعد است به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد.
بادامچیان افزود: چهره او با عضویت در این حزب آشکار شد، او قرار نبود نخست وزیر شود ولی شرایط پیش آمد که به نخست وزیری انتخاب شد.
قائم مقام حزب مؤتلفه اسلامی بیان داشت: موسوی در طول مسیر نشان داد فرد مطلوبی نیست ولی به دلیل قرار گرفتن کشور در شرایط جنگ چاره‌ای نبود جز اینکه در مسئولیت باقی بماند.
وی ادامه داد: در چهار سال دوم ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان تمایلی به سپردن نخست وزیری به میرحسین نداشتند و به همین منظور در نامه‌ای به مجلس 600 مورد تخلف وی از قانون اساسی را اطلاع دادند.
بادامچیان اضافه کرد: پس از آن از موسوی خواسته شد به مجلس آمده و به سئوالات نمایندگان پاسخ دهد.
وی تصریح کرد: پس از آن در مجلس بین نمایندگان اختلاف نظر به ‌وجود آمد و تعدادی از نمایندگان مجلس که در اقلیت بودند به امام خمینی (ره) نامه نوشتند.
قائم مقام حزب مؤتلفه اسلامی اظهار داشت: در این زمان محسن رضایی به امام گفت موسوی در جبهه‌ها موقعیت دارد و اگر نخست وزیر نشود رزمنده‌ها انگشتشان روی ماشه نمی‌رود.
وی اضافه کرد: امام خمینی (ره) با در نظر گرفتن این شرایط به آیت‌الله خامنه‌ای گفتند موسوی را برای نخست وزیری معرفی کنند و ایشان ولایت‌پذیری را به بهترین وجه انجام دادند.
بادامچیان خاطرنشان کرد: امام در سخنان خود به نمایندگان فرمودند که مجلس به وظیفه خود عمل کند و این سبب شد تا بین نمایندگان اختلاف پیش آید.
وی اظهار داشت: در این بین دو مسئله در مجلس پیش آمد، یکی مصلحت‌اندیشی امام و دیگری عمل به وظیفه از سوی نمایندگان، به همین دلیل چهار نفر از علما از قبیل آیت‌الله یزدی، ناطق نوری برای کسب تکلیف نزد امام رفتند.
نماینده مجلس شورای اسلامی ادامه داد: امام پس از شنیدن سخنان آنان فرمود همین که گفتم نمایندگان به وظیفه خود عمل کنند.
وی بیان داشت: پس از این نمایندگان به این نتیجه رسیدند که خواست امام این است که نمایندگان به وظیفه خود عمل کنند و لذا 99 نفر به موسوی رای مخالف یا ممتنع دادند.
بادامچیان عنوان داشت: امام خمینی (ره) فردای روز نخست وزیری موسوی از نمایندگان مجلس دعوت کرد و فرمودند چه کسانی که رای ممتنع و مخالف دادند و چه کسانی که رای موافق به موسوی دادند به وظیفه شرعی خود عمل کردند و احدی حق ندارد مجلس را تضعیف کند.
وی ابراز داشت: اما ما شاهد بودیم که در جریانات اخیر دار و دسته موسوی گفتند که این 99 نفر خلاف نظر امام عمل کردند.
بادامچیان تاکید کرد: موسوی انقلابی نبوده اما در انقلاب آمد و میدان به او داده شد و معیار ما سنجش شخصیت‌ها با حق است نه سنجش حق با شخصیت‌ها.

نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


 

توهین موسوی به بسیجیان در هفته بسیج



میرحسین موسوی در حالی از بسیج با عناوینی از جمله "جیره خوار"، "بی نیت"، "حزب سیاسی" و "سرانه بگیر" یاد کرده است که مراجع تقلید در روزهای گذشته از عملکرد بسیج تقدیر کردند و آن را سرمایه‌ای ارزشمند خواندند.
به گزارش شبکه ایران، مهندس میرحسین موسوی در پانزدهمین بیانیه خود، به مناسبت فرا رسیدن هفته بسیج، بسیجیان را مورد فحاشی و اتهاماتی بی سابقه قرار داد.
وی در بخشی از آخرین بیانیه خود بسیج را "جیره‌خوار" دولت نامید و مدعی شد که بسیجیان در ازای دستگیر کردن مردم در اجتماعات پاداش سرانه می‌گیرند. او گفت: "افسوس بر بسیج اگر تا حد یک حزب سیاسی تنزل کند."
میرحسین موسوی همچنین با حمله به سازمان بسیج مستضعفین آن را دستگاهی "بی‌نیت" توصیف کرد که چشمانش را می‌بندد و دست ‌و پای خواهران و برادرانش را می‌شکند!
او در عین حال اغتشاش‌گرانی که تعداد آن‌ها در تجمع غیرقانونی روز 13 آبان به چند هزار نفر کاهش یافت را، "مردم" نامید.
میرحسین که بدون ارائه حتی "یک سند" تمام نهادهای اجرایی و نظارتی انتخابات دهم را به تقلب متهم کرده بود، "دروغگویی" را هم به مسئولان نظام نسبت داد اما در عین حال خود و حامیانش را "راستگویان" توصیف کرد و از بسیجیان خواست تا به آنان بپیوندند.
مهندس موسوی در بخش پایانی این بیانیه آنچه که "ایجاد هراس در مردم" می‌نامید را، تازه‌ترین راه‌برد بسیج دانست که از آن با عنوان "اقلیت اقتدار طلب" یاد کرد.
در همین راستا وی با بیان اینکه "کافی است مردم بترسند تا پای قدرت‌ها به مرزهای این بوم باز شود"، از افغانستان و عراق به عنوان مثال یاد کرد و اظهار داشت: "در هر دو آن‌ها نخست مردم ترسانده شدند و ترسیدند."
اما حمله موسوی به جایگاه بسیج و بسیجی در حالی در دستور کار قرار گرفته است که وی پیش از این در برنامه‌های تبلیغاتی خود و سخنرانی‌های انتخاباتی، برای گسترده‌تر کردن دامنه حامیانش خود را یک "بسیجی" می‌نامید.
حتی در همان زمان انتخابات برخی منابع خبری از تلاش ستاد موسوی برای جذب برخی از فرماندهان پایگاه های بسیج در ستاد انتخاباتی وی، در قبال پرداخت مبالغ میلیونی خبر دادند که البته با مخالفت بسیجیان همراه شد.
با این حال تناقض در ادعا و عمل موسوی باعث رویگردانی بسیجیان از وی شد و اینگونه بود که تخریب رسانه‌ای این نهاد در دستور کار رسانه‌های حامی مهندی موسوی قرار گرفت.


* مهندس و یک تناقض دیگر
اما هفته‌ای که گذشت فرصتی بود که مراجع و علما نظر خود را در مورد بسیج اعلام کنند و تناقض دیگری در ادعاهای موسوی که همواره از مراجع و علما دم می‌زند، ثبت شود.
موسوی در حالی از بسیج با عناوینی از جمله "جیره خوار"، "بی نیت"، "حزب سیاسی" و "سرانه بگیر" یاد کرده است که مراجع تقلید در روزهای گذشته از عملکرد بسیج تقدیر کردند و آن را سرمایه‌ای ارزشمند خواندند.
امروز نیز مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از بسیجیان، فرمودند: تا هنگامی که بسیج است، هیچ تهدیدی متوجه نظام اسلامی نخواهد شد و این موضوع، یک رکن اساسی است.


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


خاطرات شهید نور علی شوشتری

پنج شنبه 88 مهر 30 ساعت 8:15 عصر

شهادت سردار نور علی شوشتری و جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران و سرات قبایل و عشایر سیستان و بلوچستان تسلیت باد.


خاطراتی خواندنی از سردار نور علی شوشتری


 سردار نور علی شوشتری


*سفره ای با خوراک وحدت
دقایقی قبل از اذان مغرب روز شانزدهم رمضان ، ماشین‌های جورواجوری که اکثرشان وانت بودند، جاده سربالایی، با شیب نسبتاً تند تپه بزرگ شهر راسک، مرکز شهرستان سرباز، که مقر سپاه بر روی آن واقع شده، را می پیمودند و بالا می آمدند، با مختصر شناسایی و با گفتن جمله کوتاه «ما میهمان سرداریم» از نگهبانی ورودی به آسانی و با احترام نظامی می‌گذشتند و داخل می‌‌شدند.
لحظاتی بعد سرنشینان این خودروها که همگی در لباس سفید بلوچی وتک و توکی هم با لباس خاکی رنگ و خاکستری هستند، مورد استقبال گرم سردار و دیگران پاسداران قرار می‌گیرند، آری اینان که سران طوایف و عشایر منطقه سرباز هستند، آمده‌اند تا میزبان سفره افطار یکی ازسربازان ولایت و رهبری باشند.
سردار شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی و فرمانده قرارگاه قدس سپاه که با عزمی خستگی ناپذیر، کمر همت را به خشکاندن ریشه ناامنی در جنوب شرق بسته است، این روز مبارک را غنیمت شمرده، تا در این نقطه دور افتاده و محروم، میزبان جمعی از بندگان روزه‌دار خدای رحمان باشد.
*همه سران طوایف بلوچ منطقه آمده بودند
پس از اقامه نمازمغرب‌، سفره افطار در گوشه نمازخانه سپاه پهن می‌شود‌، سفره‌ای ساده و بی‌ریا. سفره‌ای که شاید مشابه آن را در هیچ جای دیگری نتوان یافت.
همه آمده‌اند، طوایف آسکانی، صلاحی ، شه‌بخش، بر و دیگران. از راههای دور و نزدیک، از پیشین، جکی گور و از خود شهر راسک، بخش سرباز یا مناطق دورتری همچون آشار و ایرافشان وخیلی جاهای دیگری که من حتی اسمش را نمی‌دانم.
عبدالرحیم از پیشین، خان محمد از آن سوی‌تر، رحیم داد از آشار، ابوالحسن از ایرافشان وکدخدا محمد از تگران، غلامعلی از نقطه صفر مرزی و به قول خودش از میل مرزی 196 ودهها چهره دیگر.
سردار چونان نزدیکان و خویشان خود، یکی یکی تعارف می‌کند و با احترام بر سفره می‌نشاند و در تب و تاب است تا کم وکسری نباشد، هر از چند گاهی هم که تازه واردی می‌آید، تعارف به نشستن می‌کند و دوباره افطار خود را ادامه می‌دهد. با پایان یافتن افطار گپ و گعده‌ها و بگو و بخندها شروع می شود.«خان محمد صلاحی چطور است؟» ،«کدخدا محمد بسیار تا بسیار خوش آمدید » و جالب اینکه که بیشتر افراد را به اسم کوچک می شناسد و صدا می زند.
این رابطه صمیمی سردار را که می‌بینم نا خود آگاه به یاد حرف چند روز پیش حاج کمال فرمانده گردان تکاورمان می افتم که با خنده می گفت:« اگر خواستی بفهمی سردار کی به منطقه می آید کافی است از یکی از این عشایر بپرسی، نه من یا دیگری! زیرا آنها بهتر از ما خبر دارند.»
*دیگر دغدغه امنیت در اینجا نداریم
سفره افطار جمع می شود. سران طوایف بلوچ به دور سردار حلقه می‌زنند و او نیز در همان ابتدا پس از نام و یاد خدا می گوید: «این را از همین اول بگویم که من با حضور شما مردم غیور دیگر هیچ دغدغه امنیتی در اینجا ندارم و یقین هم دارم هیچ کس نمی تواند کوچک ترین نفوذی در صفوف مستحکم شما داشته باشد».
والحق که اینگونه است ، زیرا مرد بلوچ امروز دیگر بخوبی دریافته است، آنهایی که در آن سوی مرزها با بلعیدن دلارهای آمریکایی و پوندهای انگلیسی سنگ خلق بلوچ را برسینه می زنند، تنها و تنها به منافع خویش می اندیشند و لاغیر. سردار به پیروی از مولا و مرادش حضرت آقا، از وحدت وهمدلی سخن به میان می آورد ومی گوید:«برادران من، امروز دشمن منتظر تفرقه شماست، منتظر دودستگی است. اگر خدای ناکرده، اختلافی پیش آمد، نگذارید به جای باریک کشیده شود.اصلاً یکی از خصوصیات طایفه، همین با هم بودن است ».
توصیه‌های وحدت بخش سردار که به اینجا می رسد، به یاد حرف های پیش از افطار ابوالحسن از طایفه آسکانی می افتم که می گفت:«خوبی سپاه به همین است که قبل از هر چیزی به فکر وحدت ماست، کاری که بعضی ها از آن غفلت کردند. سپاه به فکر خدمت است و برای همین است که ما تا پای جان در کنار سپاه هستیم. »


 سردار شهید نور علی شوشتری


*خان بلوچ ازخادمی به خانی رسیده است!
صحبت های سردار همچنان ادامه دارد و به اینجا رسیده است که می گوید:« یکی از نکات قوت در کار شما خان های بلوچ این است که شما از خادمی به خانی رسیده اید ، نه از سر تعدی و ظلم و قدرت و ثروت و مانند آن و این افتخار بزرگی برای شماست. پس این روحیه خادمی وخدمتگزاری را حفظ کنید. همانگونه که امام عظیم الشانمان، به خادمی افتخار می کرد ومی گفت به من رهبر نگویید، خادم بگویید» و این حرف را سردار، در عمل هم در ضیافت آن شب به کار بست.
هر گاه که یکی از سران طوایف و عشایر از مشکلات طایفه اش می گفت، او بلافاصله در جواب می گفت ، ای به چشم! و فوراً خطاب به علویان و پرمر فرماندهان زمینی و مقاومت مستقر در منطقه می گفت:«فوراً مشکل آقایان را حل کنید» ودر موارد محدودی هم که خواسته ها در حد مقدورات نبود با لبخندی بر لب می گفت:«صبر کنید انشاء ا... درست می شود، خوش خوش، کم کم!» و یا آنگاه که یکی از سران طوایف، ازشناسایی 100خانوار نیازمند در طایفه اش گفت، سردار بلافاصله خطاب به آقای علویان گفت:«عجالتاً 10تن آرد می دهیم، بدهید به این عزیزان، تا بعداً اقدامی اساسی برای اینها بشود. »
*همایش وحدت طوایف در دستور کار
سردار همچنان در لابلای سوالات مطرح شده ، از طرح‌های سپاه می گوید و به طرح همایش وحدت سران طوایف اشاره می کند و از عبدالرحیم که گویی داوطلب یکی از این همایش هاست ، پیشرفت کار را می پرسد و او که حالا دیگر به برکات وحدت بیش از پیش پی برده است می گوید:«سردار ما نظرمان این شد که به جای اینکه تنها همایش سران طایفه خودمان را داشته باشیم، می خواهیم همایشی برای همه طوایف در پیشین داشته باشیم تا اختلافی هم پیش نیاید.» پیشنهادی که با استقبال شدید سردار مواجه شد وگفت:«کارتان را هر چه زودتر شروع کنید و نگران بودجه و امکانات هم نباشید، با توکل به خدا و با همت شما همه چیز حل می شود.» در ادامه صحبت به نکته دیگری هم اشاره می کند و خطاب به سران طوایف می گوید:«برای پیشبرد کارها به باسوادها و نخبگان ، دانشگاهیان و مولوی ها و تحصیل کرده های محلی خودتان بها بدهید، در هر کجا هستند از فکر و تجربه آنها بخوبی استفاده کنید. چون اینها بهتر از همه می توانند به شما کمک کنند.»
*انگشتر تبرکی برای مهمانان
حالا دیگر عقربه های ساعت از 10 شب گذشته است. بیشتر اینها از راههای دور و نزدیک آمده اند، باید بروند و از طرفی دیگر چند ساعتی هم به سحر باقی نمانده است. بنابراین پس از اینکه سردار چندین بار تاکید می کند «آقایان کسی دیگر فرمایشی نداشت»با صلوات برمحمد، پیامبر رحمت ومهربانی، این استوانه محکم وحدت در بین ما مسلمانان، ختم جلسه را اعلام می کند و بعنوان یادگاری از این جلسه، انگشتر تبرکی مشهد و اهدایی مقام معظم رهبری را به تک تک میهمانان تقدیم می کند و دوباره برای خداحافظی همه را در آغوش می گیرد و همینطور که از نمازخانه خارج می شوند، می گوید:«آقایان مواظب باشید، شب است با دقت رانندگی کنید، نکند خدای ناکرده اتفاقی بیفتد. اگر کسی راهش دور است همین جا بماند فردا برود.»
*اینها دلسوز نظام و کشورند
قرص نسبتا کامل ماه شب شانزدهم در حال اوج گرفتن است و ستارگان زیبا در آسمان به جنب وجوش مشغولند و حالا دیگر آخرین ماشین سران طوایف بلوچ هم در جاده سراشیب ارتباطی سپاه سرباز، آرام آرام در حال دور شدن است ومن درحالی که این منظره زیبا را تماشا می کنم، یک بار دیگر برنامه افطار امشب را در ذهن خود مرور می کنم.آری! سردار درس های آقا را خوب گرفته است و واقعاً فهمیده است درد این مردمان چیست و مشکل کار در کجاست، زیرا درد این مردم نه آنهایی است که بعضی ها به دروغ به نام خلق بلوچ در رادیوهای بیگانه نشخوار می کنند، نه خدای ناکرده دشمنی و عداوت با نظام و انقلاب و یا حتی کرسی خواهی وزارتی و ریاستی که در مواقع انتخابات، بعضی ها عوام فریبانه بدون هیچ گونه اعتقادی، از آن دم می زنند. درد این مردم درد بی‌مهری، درد محرومیت، درد نگاه ابزاری داشتن به آنهاست. همانی که لحظاتی بعد در پایان مراسم از سردار پرسیدم، واقعاً نظر شما در خصوص این مردم چیست؟ و او محکم و قاطع چونان که از نزدیک ترین کسان خود می گوید،گفت:«اینها دلسوز نظام و کشورند، این مردمان بسیار وفادارند، وظیفه ماست تا می توانیم به این مردم خدمت کنیم.»  یادش گرامی و راهش پر رهرو


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


شب قدر

یکشنبه 88 شهریور 15 ساعت 5:32 عصر

    شب قدر و اجابت دعا

 امام علی غلیه السلام فرمودند: «شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشت‌ها) فرو فرستاده می‌شود، پس از درگذشت پیامبر نیز این شب صاحبانی دارد.»

شب قدر، بزرگترین، شریف‌ترین، پر ارج‌ترین و پر رمز و رازترین شب‌ها در گردونه زمان است که قلم‌ها در وصفش می‌شکنند و زبان‌ها در توصیفش قاصر و عقل و تدبیرها در فهم آن مبهوت و متحیر می‌مانند.


شبی که به فرموده امام صادق علیه السلام قلب رمضان به شمار می‌آید. بهترین شب سال، شب قدر است که خداوند در قرآن کریم آن را شبی پربرکت دانسته و ارزش آن را برتر از هزار ماه بیان می‌کند.


آیا به راستی برکتی بالاتر از این هست که یک شب هم تراز هزار ماه یعنی 30 هزار شب یا 83 سال و 4 ماه قرار گیرد؟


چرا این شب «شب قدر» نامیده شده است؟ چه اسراری در آن نهفته و چه وقایع و حوادثی در آن رخ داده و می‌دهد؟


مفسران قرآن کریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم دین درباره نامگذاری این شب به «شب قدر» مطالب و دلایل زیادی آورده‌اند.


شب قدر یعنی شب بزرگ و باعظمت، زیرا در قرآن کریم «قدر» به معنای منزلت و بزرگی خدا آمده است. (حج /74)


همه مقدرات بندگان نیز در طول سال در این شب رقم می‌خورد. (دخان /4)


همچنان که امام رضا علیه السلام فرمودند: «خداوند در شب قدر آنچه را از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد مقدر می‌فرماید از زندگی یا مرگ، از خوب یا بد یا روزی، پس آنچه خداوند در این شب مقرر فرمود، وقوع آن حتمی خواهد بود.»


البته این امر هیچ گونه تضادی با آزادی اراده انسان و مساله اختیار ندارد زیرا تقدیر الهی به وسیله فرشتگان طبق شایستگی‌ها و لیاقت‌های افراد و میزان ایمان و تقوا و پاکی نیت و اعمال آنهاست.


بدون شک مفاهیمی چون وعده و وعید، انذار و بشارت، کیفر و پاداش در قرآن و روایات بدون اراده و اختیار انسان بی معنا خواهد بود.


حضور انسان در محافل شب قدر، عبادت و دعا و ... جلوه‌هایی از حضور اراده و اختیار انسان است. بزرگترین اشتباه درباره حقیقت مشیت الهی این است که گروهی خود را صاحب همه چیز می‌دانند و تصور می‌کنند خداوند به صورت مطلق همه کارها را به بندگان خود واگذار کرده است؛ پس نه ثواب و عقاب در کار است و نه مسوولیت و اخلاق.


گروهی دیگر نیز فکر می‌کنند انسان موجودی مجبور است که هیچ اختیار و آزادی ندارد و همه چیز توسط قضا و قدر تعیین می‌شود.


در حالی که حقیقت امری میان این دو نظر است یعنی نه جبر قضا و قدر و نه واگذاری مطلق به بندگان، چرا که بعضی از کارها را ما به خواست و اراده خودمان انجام می‌دهیم مثل خوردن‌، آشامیدن‌، رفتن‌، آمدن و ... و در بعضی دیگر از کارها همچون به دنیا آمدن، از دنیا رفتن و ... اراده و خواست ما مطرح نیست.


در شب قدر فرشتگان بسیاری به زمین می‌آیند به طوری که زمین بر آنها تنگ می‌شود، لذا آن را «شب قدر» نامیده‌اند زیرا یکی از معانی «قدر» به معنای ضیق و تنگ است (اطلاق /7) و در این شب قرآن با تمام قدر و منزلتش به وسیله فرشته صاحب قدر بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد.
پنهان بودن شب قدر
شب قدر در طول سال بیش از یک شب نیست و آن شب نیز در ماه مبارک رمضان واقع شده است. این مساله، مورد قبول همه مسلمانان است که هیچ گونه شک و تردیدی در آن وجود ندارد؛ زیرا از سویی خداوند در قرآن می‌فرماید: «ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است.» (بقره /185)


و از سوی دیگر در آیه اول سوره قدر می‌خوانیم «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم.» از همراه کردن این دو آیه مبارکه به یکدیگر چنین نتیجه‌گیری می‌شود که شب قدر خارج از ماه مبارک رمضان نیست و حتما در این ماه قرار دارد.


بنابر روایات اسلامی خداوند اجابت را در میان دعاها پنهان کرده است تا مومنان به همه دعاها روی آورند. همان گونه که وقت مرگ را پنهان کرده است تا مردم در همه حال پذیرای آن باشند.


وقت قیامت و ظهور امام زمان (عج) را نیز مخفی کرده تا اهل معصیت آنها را دستاویزی برای نیل به مقاصد شوم خود قرار ندهند و در مقابل مومنان در همه حال مراقبت بیشتری از خود نشان دهند. بر همین مبنا شب قدر مخفی است و زمان دقیق آن مشخص نیست.


امام علی علیه السلام دلیل مخفی بودن شب قدر را در این می‌داند که مومنان شب‌های بیشتری را قدر بدانند و به آرزوی درک فضیلت آن به کارهای نیک و عبادت بیشتری پرداخته و از معاصی و زشتی‌ها دوری گزینند و در پرستش خداوند تلاش بیشتری نمایند.


از سوی دیگر شب قدر بایستی مخفی باشد زیرا اگر شب خاصی معین می‌شد، برخی افراد بر اثر توفیق شب زنده‌داری و احیائ آن به عُجب و غرور مبتلا می‌شدند اما هنگامی که زمان آن معین نباشد، بر اثر مواظبت بیشتر، ملکات فاضله در نفس‌شان راسخ‌تر می‌شود و در نتیجه از برکات و فیوضات بیشتری در این شب‌ها بهره‌مند می‌شوند.


اگر این شب معلوم بود، حرمت و عظمت درخورشان را نداشت، زیرا مردم همواره برای هر چه که از دید آنها مخفی است، احترام بیشتری قائلند.


فضایل شب قدر
بی‌تردید شب قدر از شب‌های با عظمت و با اهمیت سال است و دلیل فضیلت این شب بر سایر شب‌ها به اعتبار اموری است که در این شب محقق می‌شود.


- شب آمرزش گناهان:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در تفسیر سوره «قدر» فرمودند: «هر کس شب قدر را احیا بدارد و مومن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده می‌شود


- قلب رمضان:
امام صادق علیه السلام فرمودند: «از کتاب خدا استفاده می‌شود که شماره ماه‌های سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماه‌ها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»


حضرت مهدی(عج)، صاحب شب قدر
بنا بر روایات و ظاهر آیات سوره قدر، شب قدر منحصر به زمان رسول خدا لی الله علیه و آله نیست و فرشتگان در شب قدر مقدرات یک سال را نزد «ولی مطلق زمان » می‌آورند و بر او عرضه می‌کنند. این واقعیت از روز نخستین خلقت بوده است و تا قیامت هم ادامه دارد.


از سویی نیز بنابر روایات زمین از نخستین روز خلقت تا آخر فنای دنیا بی‌حجت نخواهد بود چنان که امام علی علیه السلام فرمودند: «شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشت‌ها) فرو فرستاده می‌شود، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز این شب صاحبانی دارد.»


حجت خدا در زمین در زمان حاضر وجود مقدس و مبارک حضرت مهدی(عج) است و اوست که حجت خدا و وصی اوصیا و خلیفه رسول خدا و معصوم از هر گناه و پلیدی است و لذا صاحب شب قدر است.


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


مراحل خود سازی

پنج شنبه 88 شهریور 5 ساعت 7:0 عصر
پسرم!همانا تو را به ترس از خدا سفارش میکنم که پیوسته در فرمان او باشی،ودلت را با یاد خدا زنده کنی،وبه ریسمان او چنگ زنی،چه وسیله ای مطمئن تر از رابطه تو با خداست؟اگر سر رشته آن را در دست گیری.دلت را با اندرز نیکو زنده کن،هوای نفس را با بی اعتنائی به حرام بمیران،جان را با یقین نیرومند کن،و با نور حکمت روشنائی بخش،و با یاد مرگ آرام کن،به نابودی  از او اعتراف گیر،وبا بررسی تحولات ناگوار دنیا به او آگاهی بخش،واز دگرگونی روزگار،وزشتی های گردش شب وروز او را بترسان،تاریخ گذشتگان را بر او بنما،وآنچه که بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور.در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن،و بیندیش که آنها چه کردند؟و از کجا کوچ کرده،ودر کجا فرود آمده اند؟از جمع دوستان جدا شده وبه دیار غربت سفر کردند،گویا زمانی نمی گذرد که  همه ما هم یکی از آنانیم!پس جایگاه آینده را آباد کنیم،آخرت را به دنیا نفروشیم،وآنچه نمی دانی مگو،وآنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور،ودر جاده ای که از گمراهی آن می ترسی قدم مگذار،زیرا خودداری به هنگام سرگردانی وگمراهی،بهتر از سقوط در تباهی هاست.

نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


فلسفه ی عشق

دوشنبه 88 مرداد 12 ساعت 10:5 صبح
 

یک روز مردی ، عقربی دید که درون آب دست و پا می زند؛ او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد؛ اما عقرب دست او را نیش زد.


مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از درون آب بیرون آورد، اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.


رهگذری او را دید و پرسید:" برای چه عقربی که نیش می زند را نجات می دهی؟"


مرد در پاسخ او گفت: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم.


چرا باید مانع عشق ورزیدن شوم فقط به این دلیل که عقرب طبیعتاً نیش می زند؟


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


مبارک باشه!!!!!!!!!!

دوشنبه 88 مرداد 12 ساعت 9:58 صبح

.•¤**¤•. چگونه پیشنهاد ازدواج دهیم؟ .•¤**¤•.

پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترینگامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هـستـید که در آن لحظه همه چیز عالی و بـه بـهتـریـن نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت بـاشـد! ایـن نکـات را هــنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:


برای خواندن کامل متن به ادامه مطلب مراجعه فرمائید ...



1- مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید: واضح است نه! امــا حـقـیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بـخاطـر انــگیــزه هــای آنــی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد  فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.


2- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید: پیـش از آنـکه پیـشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف 50 سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر بــا یـکدیگر در مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد کــه مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.


3- از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد: شـما ابـتـدا باید بدانید که آیا اگر پـیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. ایـن نـکته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما که نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.


4- بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد: به پیـشنهاد ازدواج هـمچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومـانتـیـک اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستـگـاری کنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را بنوسید؟


5- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید: بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.


 6- مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد: هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، بـاید مطمئن باشید که پاسخ وی "بله" خواهد بود. شما میباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه کافی صحبت کرده و کــامـــلا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.


7- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید: شـما مـمکن اسـت وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. امـا عـاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.


8- پیشنهاد خود را از حفظ نکنید: صرفنـظر از آنـکه کـجـا و چــگـونــه پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یـک فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. بـایـد جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!


9- مکان و زمان مناسب را بیابید: مکانی کـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید می تواند: رسـتوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد کــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاکتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.


10- او را دستپاچه نکنید: شما ممکن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مـرکز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.


11- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید: صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیـش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او مـمکن است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: "بله-خیـر" و یــا "شاید". شمـا مـمکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.


12- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید: هـمـواره احـتـمال آن کـه وی "نه"بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عــدم آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممکن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن کـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنکه پس از ازدواج.


13- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید: زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت 2 هفته از آشنایی خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت کـه شـمـا بـــرای مــدتــی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می تـوانـید پیــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.



نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


<   <<   11   12   13   14      >