: منوي اصلي :
صفحه اصلي پست الكترونيك پارسي بلاگ درباره من
: درباره خودم :
آیین 1این وبلاگ فضایی است برای دوست داران پهلوانی و جوانمردی ، خوبی ها و زیبایی ها
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
.: شهر عشق :....او خواهد آمدسایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.irرشادتازدواجآیین جوانمرداناحساس ابریحجاب تلالو شبنم برچهره گلنورهدایتپانی بلاگزلالکشکولصدفی برای مرواریدذوالفقارمراتطریقتآیین جوانمردانتو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ mp3 اس ام اسآیین جوانمردانآیین دانایانآیین جوانمردانآیین جوانمردانآیین جوانمردانآیین جوانمردانآیین جوانمردانآیین جوانمردانdiplomacyدانایانساجدآفتاب نیوزخبر گزاری فارسآیین جونمردانو شهدافرهنگی مذهبیپهلوان : لوگوي دوستان من : : فهرست موضوعي يادداشت ها : شایعات/شبهه/شبهات/شایعه/فضای مجازی/جنگ نرم . : آرشيو يادداشت ها : مهر 1388شهریور 1388مرداد 1388تیر 1388خرداد 1388اردیبهشت 1388فروردین 1388آذر 1388دی 1388بهمن 1388اسفند 1388فروردین 1389اردیبهشت 1389خرداد 1389تیر 1389مرداد 1389مرداد 89شهریور 89مهر 89آبان 89آذر 89بهمن 89اسفند 89فروردین 90اردیبهشت 90تیر 90مرداد 90شهریور 90آبان 90آذر 90دی 90بهمن 90اردیبهشت 91مهر 91شهریور 91 پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید آیا عدد سیزده نحس است ؟؟؟ چهارشنبه 90 فروردین 24 ساعت 5:10 عصر ابتدا باید به این نکتهی بسیار مهم توجه نمود که تکثر و بالتبع اعداد و شمارش نیز خارج از خلقت خداوند متعال نمیباشند و حق تعالی هستی مطلق و خیر محض است و هیچگونه شر، نحوست و یا بدی از او صادر نمیگردد. بلکه هر چه بدی و شر است، حاصل عملکرد خود انسان است. چنان چه میفرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (الروم -41) ترجمه: فساد [تباهی] در خشکى و دریا به علت کارهائى که مردم انجام داده (و مىدهند) ظاهر شده (و مىشود) (چون اینطور است لذا) خداى علیم کیفر قسمتى از اعمالشان را به آنان مىچشاند، تا شاید آنان به سوى (خدا) باز گردند. منتهی بشر گناهکار نیز مثل ابلیس سعی دارد همیشه گناهش را به گردن اشخاص یا عوامل دیگر بیاندازد. دقت کنیم که معمولاً هیچ گناهکاری، خود را مسئول گناه خود ندانسته و سعی دارد که گناه را به گردن دیگری بیاندازد. لذا شاهدیم که ابلیس و انسان گناهکار، گاهی حتی خدا را مسئول ارتکاب معصیت خود بر میشمرد و گاهی نیز به سراغ حروف یا اعداد رفته است و به قول استاد شهید مرتضی مطهری (ره)، در این میان عدد 13 از همه بدبختتر و تو سری خورتر بوده است! اما راجع به ریشههای نحس دانستن عدد 13 به نکات ذیل اشاره میشود: الف – اگر چه در فرهنگ همهی اقوام گذشته و حال (از جمله ایرانیها) خرافات بسیاری وجود دارد، اما نحس دانستن عدد 13، ریشه در خرافات اسلاف یهود و نیز فراماسون دارد و هیچ ربطی به فرهنگ ایران باستان و به ویژه فرهنگ و سنت قدیمی و ملی «عید باستانی نوروز» ندارد. خرافات وارد شده به دین و فرهنگ یهود نیز، همان خرافات بتپرستان و فرعون پرستان مصر باستان است که هیچ گاه به خدا و حضرت موسی (ع) ایمان نیاوردند، بلکه منافق گونه وارد امت او شدند و سپس زمام امور را به دست گرفتند. به همین دلیل کلیهی باورها و اندیشههای خرافی و انحرافی و حتی نمادهای فراماسون نیز از فرهنگ مصر باستان اخذ شده است. ب – در فرهنگ شیطان پرستان یهودی شکل، به دلیل حوادث خوبی که برای آنان در روز 13 اتفاق افتاده بود، عدد 13 از جایگاه خوب و مبارکی برخوردار شد و به همین دلیل در نماد فرماسونی که ساختهی همان قوم و فرهنگ است، بر روی عدد 13 تکیه شده است. چنان چه در سمبل اصلی و سیاسی فراماسون، یعنی همان تصویر عقابی که در نمادهای حکومتی اغلب کشورها (مانند آمریکا، آلمان و ...) دیده میشود، در چنگال چپ عقاب 13 برگ و 13 دانه روی شاخهی زیتون (سمبل منطقه فلسطین و بیتالمقدس) که در قرار دادند، و در چنگال راست 13 تیر قرار دادند و بالای سر عقاب نیز 13 ستاره وجود دارد و از همه مهمتر آن که راههای سفید و قرمز سپر (پرچم امریکا) نیز 13 راه میباشد و نهایت آن که طبقهی سیزدهم هرم شیاطی [که امروزه به عنوان سمبل حکومت واحد جهانی مطرح شده و روی یک دلاری نیز درج شده است] همان چشم شیطانی (دجال) قرار دارد. از این رو در تاریخ هر روزی که به اصطلاح روز بدی برای یهود و فراماسون بود را روز «نحس» برای دیگران اعلام کردند و چون چندین اتفاق در روز 13 افتاد، 13 را عدد و روز نحسی برای دیگران اعلام کردند تا القا کنند نحوست هر آن چه بر علیه یهود و فراماسون اتفاق افتد، دامن دیگران را میگیرد. به عنوان مثال گفتند: فاجعه دستگیری و اعدام تعداد کثیری از زائران بیت المقدس (یهودیها) در جمعه 13 اکتبر سال 1307 اتفاق افتاده است و برای هر کشوری حادثهای در مظلومنمایی یهودیها تعریف و تحریف کردند. پ – روز سیزده به در نیز یک ریشه در فرهنگ ایرانی و یک ریشه اقوال یهودی دارد: - در فرهنگ ایران باستان و عید باستانی نوروز، چون در آن زمان فرهنگ طبقاتی بسیار ظالمانهای حاکم بود و حتی طبقهی کشاورزان و کارگران اجازهی تحصیل نداشتند، جشن آغاز سال جدید نیز طبقه بندی شد. 5 روز اول مخصوص درباریان، مؤبدان زرتشی و نظامیان بود. 5 روز دوم مخصوص تجار، کبائر، خانها و متمولین سرشناس بود و 3 آخر به ملت بیچاره (عوام) که همان قشر کشاورز، دامدار، کارگر و ... اختصاص داشت و در روز 13 که جشن به پایان میرسید، این قشر سوم به بیرون از شهر رفته و 7 سینی (هفت سین) از غلات را که سبز کرده بودند در مقابل خورشید به آب میریختند تا برکت سالشان زیاد شود. در واقع احترامی به عوامل رونق کشاورزی، یعنی زمین و بذر – آب و خورشید میگذاشتند. اما در تاریخ یهود (کتاب تلمود) چنین آمده است که در زمان خشایار شاه، معاون یهودیاش به نام «مردخای» فتنهای میکند تا برادرزادهی خود را به جای همسر شاه، ملکهی دربار کند. این برادرزادهی یهودی که با جادو و جنبل خود را در چشم شاه جای کرد، هاداسا نام داشت که سپس نام خود را به «استر» تغییر داد. او پس از ورود به دربار سعی کرد تا یهودیان را به دربار نفوذ داده و به سمتهای بالا بگمارد. وزیر خشایار به نام «هامان» از این توطئه آگاه میشود، اما بی خبر از آن که این زن برادرزادهی مردخای است، علیه مردخای با او صحبت میکند. مردخای که از فاش شدن توطئهاش بر علیه خشایار آگاه می شود، فتنهای دیگری تحت عنوان از میان برداشتن مخالفان شاه ترتیب میدهد که طی آن هامان و 77 هزار ایرانی دیگر کشته میشوند. این واقعه در شب 13 فروردین اتفاق میافتد و در روز 13 مردم برای نجات خود به دشت و بیابان فرار میکنند. البته ظاهراً چنین تاریخی در ایران باستان، هیچ سندیتی به جز همان اقوال و کتب یهودی که اغلب دروغ است ندارد. ولی رفتن مردم در روز 13 به طبیعت به عنوان ارزش گذاشتن به طبیعت – که امروزه در جهان رواج یافته و حتی به عنوان یک حزب سیاسی بینالمللی (حزب سبز) مطرح شده است – سندیت دارد. نتیجه آن که نه عدد 13 و نه هیچ عدد، حرف یا روزی نحس نیست، بلکه هر چه نحوست است در عمل بشر است. به قول استاد شهید مطهری (ره): وقتی با اعمالمان، با زبونی در مقابل نحوساتی چون اسرائیل، اهل عذاب هستیم، روز اول فروردین ما نیز نحس است و برای بیرون رفتن از نحسی نیز باید از این افکار و رفتارهای زشت خودمان بیرون بیاییم. با سبد در آب انداختن نحسی از انسان بیرون نمی رود. نوشته شده توسط : آیین 1 نظرات ديگران [ نظر] فراماسونری، دجال آخرالزمان چهارشنبه 90 فروردین 24 ساعت 4:55 عصر فراماسونری، دجال آخرالزمان 1 – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟2 – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟3 – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟4 – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه)، چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟5 – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می گردند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟6 – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟7 – هدف غرب و بخصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟8 – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟9 – چرا عراق اشغال شده است؟10 – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟11 – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟12 – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟13 – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم ؟! مأموریتی الهی می داند؟14 – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟15 – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟16 – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟17 – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان 2 دقیقه به جلو کشیده شده و فقط 5 دقیقه به پایان مانده است؟ مقاله ای که مشاهده می فرمایید و فایل پی دی اف آن را برای دانلود در اینجا قرار داده ایم، ان شاء الله تلاش دارد تا بتواند در این بحث به پرسش های مطرح شده پاسخ دهد. البته پاسخ به این سوالات، مستقیم نخواهد بود؛ بلکه تلاش شده تا شما خوانندگان عزیز، خود بتوانید با استفاده از اطلاعات این مقاله به پاسخ صحیح برسید. التماس دعا نوشته شده توسط : آیین 1 نظرات ديگران [ نظر] ماجرای دلاکی آیت الله مرعشی نجفی سه شنبه 90 فروردین 23 ساعت 7:5 عصر ماجرای دلاکی آیت الله مرعشی نجفی حجتالاسلام والمسلمین سید محمود مرعشی نجفی پسر ارشد آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) که نزدیک به پنجاه سال از عمر با برکت پدر را درک کرده است، ناگفتههای زیادی را از زندگی زاهدانه این عالم ربانی تشریح می کنند . با هم بخوانیم :نیکی به والدین، رمز موفقیت آیت الله مرعشی نجفیآیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین قائل بودند؛ خودشان میفرمودند «وقتی مادرم مرا میفرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقتها میدیدم پدر به خاطر خستگی، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمیآمد ایشان را بیدار کنم، همانطور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم میمالیدم تا ایشان بیدار میشد.در این حال که بیدار میشد، برایم دعا میکرد و عاقبتبخیری میخواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم.میهمان را روی صندلی نشاند و خود روی زمین نشستبا میهمان خیلی با ملاطفت و احترام برخورد میکردند، یک بار قرار بود، «هانریکربن فیلسوف فرانسوی» خدمتشان برسد، آقا قبلا در اتاق برای او صندلی آماده کرده بودند، ولی خودشان روی زمین نشستند؛ هانری کربن به خاطر احترام به استاد از نشستن روی صندلی خودداری کرد، ولی استاد فرمودند« شما چون به صندلی عادت کردهاید و نشستن روی زمین برایتان مشکل است، دوست دارم پیش من راحت باشید. حتی با این که ماه رمضان بود، خواست برایش چایی بیاورید، امّا هانری کربن گفت که ماه رمضان است و لازم نیست چایی بیاورید.مرحوم پدرم جواب دادند: پذیرایی از مهمان برای ما لازم است، چون شما مسافر هستید، اشکالی ندارد و به مسیحی بودن او اشاره نکردند.میهمانی برای نابینایان مستمند یک بار با پدرم رفتیم منزل یک روحانی به نام حاج آقای کنی، دیدم حدود 15 نفر مستمند نابینا هم مشغول خوردن چایی و میوه هستند. بعد از مدتی از بیرون برای اینها کباب آوردند و پدرم از اینها پذیرایی میکرد و برایشان آب و دوغ میریخت. ولی آنها ایشان را نمیشناختند. متوجه شدم که این مهمانی از طرف پدرم بوده است، ولی از ما تعهد گرفت که این جریان را جایی نقل نکنیم.مأنوس با امام خمینی (ره)از بین علمای معاصر بیش از همه با حضرت امام(ره) ارتباط داشت و از سال 42 با ایشان همراه بود. با یکدیگر زیاد مأنوس بودند و رفت و آمد داشتند. از حال یکدیگر جویا میشدند و نامههای زیادی از حضرت امام(ره) به پدرم به یادگار مانده است.وقتی امام خمینی(ره) در عراق و فرانسه تبعید بودند، پدرم مرا به ملاقات ایشان میفرستاد تا برایشان نامه ببرم. وقتی امام(ره) به فرانسه تبعید شدند، بنده اولین کسی بودم که از ایران به ملاقات ایشان رفته بود. آن موقع امام(ره) در هتلی در پاریس اقامت داشتند و هنوز به نوفللوشاتو منتقل نشده بودند.این جمله خیلی معنی داردشهید مصطفی خمینی هم ارتباط صمیمانهای با پدرم داشت و با ایشان خیلی مانوس بود و در بعضی از نامههایش که از عراق برایش میفرستاد، پدرم را با عباراتی مثل پدر مهربان خطاب قرار داده است. در یکی از نامههایش که هنوز هم باقیاست نوشته است «پدر مهربانم! مدتی است که نامهای از جنابعالی نرسیده است. نگران هستم که نکند کسالتی برای شما حاصل شده باشد... .آن صفا و صمیمیتی که بین شما و پدر من وجود دارد، اگر در دیگر اعلام نجف وجود داشت الان کار به اینجا نمیرسید». این جمله خیلی معنی دارد.هیچ وقت لباس خارجی به تن نپوشیدهیچ وقت لباس خارجی به تن نمیکرد و از خیاط میخواست که با پارچههای تولید داخل برایش لباس بدوزند. آن موقع در ایران دکمه تولید نمیشد و خیاط از دکمه خارجی استفاده کرده بود، علامه از خیاط خواسته بودند که با قیطان دکمه درست کنند. نمونهای از لباس ایشان در کتابخانه محفوظ است که با این طریق تهیه شده است.بیمه با تربت کربلاوقتی که این کتابخانه بنا میشد به معمار گفتند: وقتی که پی را کندید و خواستید بتن بریزید، مرا خبر کنید. پدرم تشریف آوردند و چهار گوشه این زمین را تربت سیدالشهدا(ع) ریختند. یکی از آقایان از حکمت این کار سوال کرد. فرمودند: من با این کار افرادی که به این کتابخانه میآیند را بیمه میکنم، تا از طریق خواندن کتابهای این کتابخانه انحرافی حاصل نکنند.در چهار مدرسهای که برای طلاب ساختند نیز همین کار را انجام میدادند و میگفتند؛ طلبههایی که در این مدارس درس میخوانند، بیمه میکنم تا از مسیر ائمهاطهار(ع) راهشان را جدا نکنند.طلب شفا از منبر سیدالشهداآقای شهیدی یکی از ارادتمندان آیت الله العظمی مرعشی نقل میکرد:«یک شب دیدم ایشان بدون این که چراغ روشن کند داخل حسینیه شد و در تاریکی مشغول دعا و نیایش شد و نگذاشت ما هم همراهش داخل برویم، چون تاخیر کرد نگران شدم که حالش خراب شده باشد، داخل شدم زیر نور ضعیفی که از پنجره به داخل افتاده بود دیدم آیت الله مرعشی نجفی پیراهنش را بالازده و شمکشان را به منبر سیدالشهدا(ع) میمالند، آقا متوجه شدند که کسی داخل شده است، نزدیک رفتم و گفتم آقا چیزی لازم دارید آقا گفتند نه، آمده بودم که شفایم را از سیدالشهدا(ع) بگیرم.ایشان فردای آن شب برای عمل جراحی عازم تهران بودند و جای عمل جراحی را به منبر میمالیدن تا سیدالشهدا(ع) او را شفا داده و عمل موفقیت آمیز باشد. آقای شهیدی میگفت؛ که آقا از من تعهد گرفتند تا ایشان زنده هستند این جریان را جایی نقل نکنم.دلاک زائر حضرت معصومه(س)آن موقع حمام خانگی رایج نبود و اکثر مردم از حمام عمومی استفاده میکردند و دلاکها هم معمولا ریش بلندی داشتند و سرشان را میتراشیدند؛ روزی مرحوم آیت الله مرعشی که وارد حمام عمومی میشوند و از قضا تعدادی مسافر اصفهانی مشغول شستوشوی خود در حمام بودند، فکر میکنند ایشان دلاک است. یکی با تحکم می گوید: دلاک چرا دیر کردی! ما عجله داریم. ایشان بدون این که چیزی بگوید، مشغول کیسه کشیدن آنها میشود. یکی از آنها میگوید، اوستا خوب بلد نیستی کیسه بکشی! در این حین دلاک اصلی وارد میشود و آقا را در این حال میبیند، از ایشان معذرت میخواهد آن اصفهانی نیز متوجه اشتباه خود میشود و از آیت الله مرعشی عذرخواهی میکند. آقا میگوید: زائر حضرت معصومه هستند، اشکال ندارد.روضه خوانی آیت الله مرعشی برای جوان مستیک شب آیت الله مرعشی نجفی به مراسم عقد یکی از آشنایان دعوت میشود و مهمانی طول میکشد، موقع برگشتن در تاریکی با یک جوان مست عربده کش مواجه میشوند. جوان با تحکم میگوید: شیخ از کجا میآیی؟ ایشان هم جریان را توضیح میدهند؛ جوان مست میگوید: شیخ برایم روضه بخوان! آقا بهانه میآورند که اینجا منبر و چراغ و روشنایی نیست که روضه بخوانم. جوان روی زمین افتاده و میگوید: خوب این هم صندلی بنشین روی گرده من. پدرم میگفت؛ نشستم روی گرده این جوان مست، تا گفتم یا اباعبدالله، شروع کرد به گریه کردن به حدی که شانههایش تکان میخورد و مرا هم تکان میداد، چنان که من از گریه او متاثر شدم، فکر کردم اگر این طور پیش برود او غش میکند، روضه را خلاصه کردم. گفت« شیخ چرا کم روضه خواندی؟ گفتم که خوب سردم شده ... وقتی خواستم خداحافظی کنم گفت که من باید تا در خانه شما را همراهی کنم تا یکی مثل من مزاحم شما نشود.ابوی میفرمود: دو سه هفته از این قضیه گذشته بود در مسجد بالاسر در محراب نشسته بودم دیدم جوانی آمد و افتاد دست و پای من، به حضرت معصومه(س) قسمم داد که او را ببخشم، بعد که خودش را معرفی کرد متوجه شدم که همان جوان مست بوده است. از آن شب به بعد به کلی دگرگون شده و توبه کرده بود و به نماز جماعت میآمد.این جوان تا آخر عمر در صف اول نماز جماعت ایشان شرکت میکردند و محاسن بلندی داشت و عرقچین و عبا میپوشید و اهل تهجد شده بود، وقتی هم که فوت کرد تشییع و مراسم ختمش بسیار شلوغ بود.نمی گذارم انگلیسی ها مارا از درون تهی کنندآیت الله مرعشی نجفی نقل میفرمود« از بازار نجف عبور میکردم، دیدم طلبهها به یک مغازهای خیلی رفت و آمد میکنند، پرسیدم که چه خبر است گفتند: علمایی که فوت میکنند کتابهایشان را اینجا حراج میکنند؛ رفتم داخل دیدم که عدهای حلقه زدهاند و آقایی کتابها را آورده و چوب حراج میزند و افراد پیشنهاد قیمت داده و هر کس که بالاترین قیمت را پیشنهاد میداد، کتاب را میخرید. یک عربی نشسته بود در کنارش، کیسه پولی بود و بیشترین قیمت را او داده و کتابها را میخرید و به دیگران فرصت نمیداد.متوجه شدم که ایشان فردی به نام کاظم، دلال کنسولگری انگلیس در بغداد است و در طول هفته کتابها را خریده و جمعهها به بغداد برده و تحویل انگلیسیها میداد و پولشان را گرفته و بعد دوباره میآید و کتاب میخرد.ایشان از آن موقع تصمیم میگیرد که نگذارد کتابها را انگلیسیها به یغما برده و ما را از درون تهی کنند و بعد از آن شبها بعد از درس و بحث در یک کارگاه برنجکوبی مشغول کار میشود و با کم کردن وعدههای غذا و قبول روزه و نماز استیجاری، پول جمع کرده و به خرید و جمعآوری کتابها اقدام میکنند.امام زمان(عج): آیت الله مرعشی نجفی از ما هستندآیت الله بهجت در مجالس ترحیم و ختم ابوی شرکت میکرد. بعد از شب هفت پدرم، خدمت آیت الله بهجت رسیدیم فرمودند، یکی از اولیا خدا به حضرت ولیعصر(عج) متوسل میشوند تا در مورد آیت الله مرعشی نجفی بپرسند(بعدا متوجه شدیم که خودشان بودند) چند شب بعد، حضرت ولیعصر(عج) پشت پرده به آیت الله بهجت فرموده بودند: ایشان (آیت الله مرعشی نجفی) از ما هستند. باز توضیح خواسته بود دوباره حضرت فرموده بودند: ایشان از ما هستند. آیت الله بهجت به ما فرمودند: هنیاً (گوارا باد) بر شما که چنین پدری دارید.خیلی پردهها برای آیت الله مرعشی مکشوف بود!خیلی پردهها برای آیت الله مرعشی نجفی مکشوف شده بود. در سالهای آخر، آقا کسالت داشتند و یک پزشک بود به نام آقای افشاری که الان هم در قید حیات هستند؛ هر روز عصرها خدمت آقا میرسید و او را معاینه میکرد.او میگفت: یک روز غسلی به گردن داشتم و چون در خانه حمام نبود گفتم، بعد از معاینه آقا به حمام میروم. خدمت آقا رسیدم تا خواستم کیسه فشار سنج را به دستشان ببندم آقا گفتند: حاجی نپیچ. بعد از این، پیش من پاک بیا.حاج آقای فاطمینیا پارسال در مجلس ختم آیت الله مرعشی این جریان را نقل کرد و گفت: این شخص شاید الان در این جمع حاضر باشد. آقای افشاری بلند شد و گفت: بلی من هستم و مردم خیلی منقلب شده و زدند زیر گریه. نوشته شده توسط : آیین 1 نظرات ديگران [ نظر] چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی یکشنبه 90 فروردین 14 ساعت 6:55 عصر چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد! 1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه 171) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید. 2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه 87) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88) 3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه 44) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45) 4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.» نوشته شده توسط : آیین 1 نظرات ديگران [ نظر] حکم کمک کردن به گدایان سه شنبه 89 اسفند 3 ساعت 6:0 عصر حکم کمک کردن به گدایان گزارش یک مسئولمعاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهر تهران از وجود مافیای تکدی گری در پایتخت خبر داد و افزود:تعداد زیادی از متکدیان ساعت کار، محل و موقعیت از پیش تعیین شده برای تکدی گری دارند و در ساعت معینی توسط خودروهای سواری جمع آوری می شوند.اوالی افزود: زمانی که خودروهای ویژه جمع آوری متکدیان در معابر شهر تردد می کنند متکدیان با استفاده از پیامک یکدیگر را مطلع می کنند و در یک چشم بر هم زدن خیابان عاری از متکدی می شود. (خبرگزاری مهر 25/3/1389)سید صادق اوالی گفت: گدایان تهران روزانه بیش از 50 هزار تومان و ماهیانه یک و نیم میلیون تومان درآمد دارند. (خبرگزاری مهر 14/02/1389)مشاهده یک شهرونداز چهره و نوع ادای کلمات توسط او به راحتی میشد فهمید که ایرانی نیست، به سمت من که آمد دستپاچه شدم و با خودم گفتم کاش یک مقدار انگلیسی بلد بودم تا آبروریزی نشود. نزدیکتر که شد گفت: «من مسلمان، تو مسلمان، من غریب، تو در وطن، پول بده برادر» جانم! «پول بده غذا خرید» با خودم گفتم، این هم از فلان کشور فهمیده که هیچ جای دنیا مثل ایران به این راحتی به همدیگر پول نمیدهند تا غذا خرید! گفتم: «ببخشید، کیف پول همراهم نیست» گفت: «ایرانی باشرف، ایرانی باغیرت» گفتم: «عرض کردم پول ندارم» ول کن نبود، باز هم گفت: «تو مرد بزرگی هست، تو درد مرا می فهمی» خلاصه آن قدر گفت و گفت که به ناچار 200 تومان دادم و راهی شدم. چند قدمی که آمدم دیدم ای دل غافل کیفم نیست، سریع برگشتم، اما اثری از گدای وارداتی و اهل و عیالش نبود. دست از پا درازتر به محل کارم برگشتم و مدام زیر لب میگفتم: «تو غریب، من در وطن، تو سر من گذاشت کلاه، دمت گرم!» اینجاست که این سوال جدی پیش می آید که بالاخره چه باید کرد؟ اگر کمک نکنیم می ترسیم آن آیات و روایات دامن گیر ما شوند؛ اگر کمک کردیم و پولمان بر باد رفت چه؟راه حل این مشکلراهی را که می توان به کمک عقل و نقل برای حل این مشکل ارائه کرد بدین قرار است:1. اگر از روی قراینی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی است و آنچه را که می گوید حقیقت است مانند این موارد: کسی او را به ما معرفی کرده است؛ یا خود ما مدتی است که او را می شناسیم؛ یا اینکه در مورد خواسته اش تحقیق کرده و به درستی ادعا او پی برده ایم و ... در این موارد لازم است تا بر اساس آن آیات و روایات به مقداری که برایمان امکان دارد به او کمک کنیم.در این گروه افرادی قرار دارند که یا تکدی گری، شغل آنها شده است، یا با چرب زبانی و ارائه انواع و اقسام مدارک و اسناد پزشکی، تحصیلی، دادگاهی و ... قصد کلاه برداری دارند2. اگر از روی شواهد، قراین و نشانه هایی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی نیست بلکه با این کار قصد اخاذی و یا اغراض نا مشروع دیگر دارد لازم است تا از هر گونه کمک به او خودداری کنیم.در این گروه افرادی قرار دارند که یا تکدی گری، شغل آنها شده است، یا با چرب زبانی و ارائه انواع و اقسام مدارک و اسناد پزشکی، تحصیلی، دادگاهی و ... قصد کلاه برداری دارند.به این دسته، افرادی را هم می توان اضافه کرد که کمک به آنها مصداق کمک به ظلم و فعل حرام است مانند معتادان و کسانی که شغلشان بهره کشی از زنان و کودکان و اقشار ضعیف جامعه است. گذشته از این که بر اساس قانون کشور ما تکدی گری جرم است (همان مصاحبه خبرگزاری مهر 25/3/1389) و کمک به وقوع یک جرم خودش جرم محسوب می شود.در همین زمینه سوالی از مقام معظم رهبری شده است که توجه به پاسخ ایشان بسیار راهگشاست:سوال: کمک به کسانى که در کوچه و خیابان تکدّىگرى (گدایى) مىکنند چه حکمى دارد؟جواب: اگر این عمل ترویج دروغ، بیکارى و تکدىگرى و تخلف از قانون باشد باید از آن اجتناب شود. مىتوانید صدقات و تبرعات را به مؤسسات مورد اطمینانى که در این زمینه فعال هستند بدهید. (پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، پرسشهای متداول)3. اگر برای ما اطمینانی به یک طرف حاصل نشد؛ نه صدق او برای ما روشن شد و نه کذب او. در این مواقع از کمک کردن آنی پرهیز می کنیم. ضمن عذر خواهی از او مشخصات و مدارک لازم برای تحقیق را خواستار می شویم. به مقداری که اطمینان حاصل شود بررسی می کنیم. بعد از اینکه حقیقت و میزان نیاز واقعی او برای ما روشن شد در حد امکان از او دستگیری می کنیم.در اینگونه موارد اگر فرد درخواست کننده اهل فریب و نیرنگ باشد مطمئن باشید که به سرعت خود را جمع و جور کرده و دست از سر شما بر می دارد و می رود.باید به هم کمک کنیم؛ دولت و ملت تا بساط این درخواستهای خیابانی و تکدی گری که هر روز با چهره ای جدید ظهور می کند برچیده شود و در عوض راههایی مطمئن و در دسترس برای کمک کنندگان و نیازمندان واقعی بوجود آید تا کمک های مردمی و دولتی بدون هیچ هرز رفتنی تمام و کمال و با سرعت به دست نیازمندان حقیقی برسد. ان شاء الله. کمک کنم؟ نکنم؟ پول بدم؟ پول ندم؟ راست میگه؟ نمیگه؟اینها سوالاتی است که به محض برخورد با یکی از این افراد به ظاهر نیازمند و پراکنده در سطح شهر به ذهن انسان هجوم می آورند و حسابی آن را درگیر خود می کنند. دست آخر هم بدون پاسخی روشن ذهن را رها کرده و می روند.این سوالات که فکر ما را مشغول می کنند و ما هم نوعا جوابی برای آنها نداریم از برخورد دو «باور» تولید می شوند.باور اول این باور که از دین و فطرتی بیدار سرچشمه می گیرد هر انسان پاک دل و متدینی را تشویق بلکه امر می کند به نوع دوستی و کمک به نیازمندانی که توان رفع مشکلشان را ندارند.مستند این باور، علاوه بر حکم فطرت، آیات و روایات فراوانی است که هریک دلیل مستقلی برای این اعتقادند.آیاتی که در بین اموال مومنین حقی برای سائل و محروم قائل است «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم» (19/ذاریات) و آنها را از راندن با خشنونت او برحذر می دارد «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (10/ضحی). یا آیه ای که اطعام نکردن مسکین را از گناهانی بزرگ و عامل ورود به جهنم معرفی می کند. آنجا که از مجرمین سوال می کنند «مَا سَلَکَکمُْ فىِ سَقَرَ* قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِین» (42-44/مدثر) اهل جهنم در پاسخ به بهشتیان، عوامل ورود به سقر (مکانى در جهنم) را چنین بیان مىکنند که ما چون اهل نماز و اهل اطعام مسکین نبودیم، جهنمى شدهایم. قرار گرفتن «اطعام نکردن مسکین» در کنار «ترک نماز»، نشان از حرام بودن آن دارد. بنابراین اطعام مسکین و کمک به رفع مشکل او از واجبات دینی خواهد بود که نه تنها لازم است بلکه در ردیف الزامات مهم دینى قرار دارد. باور دوم این باور مستند به تجربیات شخصی و نیز آمار و گزارشات رسمی و غیر رسمی مسئولان مربوطه است که اعلام می دارد اکثر این به ظاهر نیازمندانی که بر سر راه انسان قرار می گیرند صلاحیت دریافت کمک را ندارند و این یعنی به باد دادن پول بی زبانی که راحت به دست شما نرسیده است و این قطعا خوشایند کسی نیست. در این باره توجه شما را به یک گزارش و یک مشاهده جالب جلب می کنم:آیه ای که اطعام نکردن مسکین را از گناهانی بزرگ و عامل ورود به جهنم معرفی می کند. آنجا که از مجرمین سوال می کنند «مَا سَلَکَکمُْ فىِ سَقَرَ* قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِین» (42-44/مدثر) اهل جهنم در پاسخ به بهشتیان، عوامل ورود به سقر (مکانى در جهنم) را چنین بیان مىکنند که ما چون اهل نماز و اهل اطعام مسکین نبودیم، جهنمى شدهایم. نوشته شده توسط : آیین 1 نظرات ديگران [ نظر] آثار و برکات نماز اول وقت در آیات و روایات جمعه 89 بهمن 8 ساعت 6:20 عصر آثار و برکات نماز اول وقت در آیات و روایات 1- برآورده شدن خواسته ها: حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(ع) روایت می کند که فرمودند: "خداوند متعال با حضرت موسی تکلم کرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می کنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم."1 حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند: پیرمردی مسن، ماه مبارک رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم: حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز که به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم. مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودکی را پیدا کردم و گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یک چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم: دومین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است که خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید. فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.2 2- برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی: پیامبر اکرم(ص) فرمودند:"بنده ای نیست که به وقت های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می کنم: برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش."3 3 - ورود به بهشت و دوری از جهنم: امام محمد باقر(ع) می فرمایند:"هر کس نماز واجب را در حالی که عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای که چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد که او را عذاب نکند، و کسی که درغیر وقتش به جا آورد در حالی که چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش کند.4 4- در امان بودن از بلاهای آسمانی: قطب راوندی گوید: پیامبر خدا(ص) فرمود:هنگامی که خداوند از آسمان آفتی بفرستد، سه گروه از آن، در امان می مانند: حاملان قرآن، رعایت کنندگان خورشید یعنی کسانی که وقت های نماز را محافظت می کنند و کسانی که مساجد را آباد می نمایند."5 هر کس نماز واجب را در حالی که عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای که چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد که او را عذاب نکند، و کسی که درغیر وقتش به جا آورد در حالی که چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش کند. 5- خشنودی خداوند: امام صادق(ع) می فرمایند: اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه."6 و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا که پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند: "نماز را با وضوی کامل و شاداب در وقتش به جای آور که تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است."7 6- استجابت دعا و بالا رفتن اعمال: در حدیث است که به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می شود و درهای بهشت باز می گردد و دعا مستجاب می شود ؛پس خوشا به حال کسی که در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود.8 در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است که فرمودند:"... بهترین ساعت های شب و روز، وقت های نماز است." سپس فرمودند:"چون ظهر می شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می وزند و خداوند به خلق خود نگاه می کند. هر آینه من بسیار دوست دارم که در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود." آنگاه فرمودند:" برشما باد به دعا کردن بعد از نمازها، چرا که آن مستجاب می شود."9 7- دوری شیطان و تلقین شهادتین: پیامبر اکرم(ص) فرمودند:"شیطان تازمانی که مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت کند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا کرده و را در گناهان بزرگ می اندازد."10 امام صادق(ع) می فرمایند:"ملک الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ بر نماز دور می کند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می نماید."11 زیاد شدن عمر، مال و اولاد صالح در دنیا،در امان بودن از ترس و هول مرگ در موقع مردن،آسان شدن سؤال نکیر و منکر در قبر، توسعه یافتن قبر، نورانی شدن چهره، دادن نامه عمل به دست راست و آسان گرفتن حساب در محشر، رضایت خداوند، سلام دادن خدا به او و نگاه کردن از روی رحمت به او در هنگام عبور از صراط 12 و... از دیگر آثار و برکات نماز اول وقت است که در روایات به آن اشاره شده است. حجةالاسلام انصاری می گوید: امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است. چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشم هایشان را باز کردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. سپس امام(ره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟". نوشته شده توسط : آیین 1 نظرات ديگران [ نظر] ای جوونا نوجووا !!!!! جمعه 89 بهمن 8 ساعت 6:8 عصر مضرات و عواقب مصرف سیگار طبق تحقیقات سازمان جهانی بهداشت در هر 8 ثانیه یک نفر در دنیا به علت استعمال دخانیات جان خود را از دست میدهد. نتایج تحقیقات حاکی از آن است چنانچه افراد در سنین نوجوانی شروع به کشیدن سیگار کنند (بیش از 70 درصد موارد سیگاری شدن در این مرحله اتفاق میافتد) و مدت 20 سال یا بیشتر به این عمل ادامه بدهند بین 20 تا 25 سال زودتر از افرادی که به هیچوجه در زندگی سیگار نکشیدهاند، خواهند مرد. تنها سرطان ریه یا بیماریهای قلبی پیامدهای استعمال دخانیات نیست بلکه مجموعهای از مسایل و مشکلات بهداشتی در ارتباط با مصرف مواد دخانی وجود دارد که میتواند به لحاظ شرایط جسمانی و مقاومت ایمنی در افراد سیگاری بروز میکند، که برخی از آنها عبارتند از: 1- از دست دادن موها با تضعیف سیستم ایمنی افراد سیگاری در اثر مصرف مواد دخانی، بدن این افراد مستعد ابتلا به انواع بیماریها از جمله «لوپوس اریتماتوز» میشود که این بیماری میتواند عامل از دست دادن موها، ایجاد زخم در دهان، جوشهای پوست روی صورت، سر و دستها شود. 2 - آب مروارید (کاتاراکت) افراد سیگاری 40 درصد بیش از افراد دیگر در معرض ابتلا به آب مروارید، کدر شدن عدسی چشم و ممانعت از عبور نور و در نهایت نابینایی هستند. 3 - چین و چروک استعمال دخانیات باعث از بین بردن پروتئینهای انعطاف دهنده پوست میشود؛ همچنین باعث تحلیل بردن ویتامین A و محدود کردن جریان خون در عروق پوست میگردد. پوست افراد سیگاری خشک و دارای خطوط و چین خوردگیهای ریزی در اطراف لبها و چشمهاست. 4 - ضایعات شنوایی افراد سیگاری 3 برابر بیش از افراد غیر سیگاری به عفونت گوش میانی دچار میشوند. 5 - سرطان پوست افراد سیگاری 2 برابر بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر ابتلا به نوعی سرطان پوست (پوسته پوسته شدن، برجستگی روی پوست) قرار دارند 6 - فساد دندانها افراد سیگاری 5/1 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر از دست دادن زودرس دندانها هستند. 7 - پوکی استخوان منواکسید کربن یکی از اصلیترین گازهای سمی در خروجی اگزوز اتومبیل و دود سیگار است، میل ترکیبی این گاز با خون بسیار بالاتر از اکسیژن است. این گاز باعث کاهش قدرت عمل اکسیژن در خون افراد سیگاری حرفهای تا 15 درصد میشود. استخوانهای افراد سیگاری تراکم خود را از دست داده و به راحتی شکسته میشود همینطور زمان التیام یافتن و جوش خوردن آنها پس از شکستگی تا 80 درصد افزایش پیدا میکند. 8 - بیماریهای قلبی بیماریهای قلبی ـ عروقی ناشی از استعمال دخانیات بیش از 600 هزار نفر را در سال در کشورهای توسعه یافته از بین میرود استعمال دخانیات باعث افزایش ضربان قلب، بالا رفتن فشار خون، افزایش خطر ابتلا به فشار خون بالا و گرفتگی عروق و نهایتا ایجاد حمله قلبی و سکته میشود. 9 - زخم معده استعمال دخانیات مقاومت معده را در برابر باکتریها پایین میآورد؛ همچنین باعث تضعیف معده در خنثی سازی اسید معده و مقاومت در برابر آن بعد از غذا خوردن و بر جای ماندن باقیمانده اسید در معده و در نتیجه تخریب دیواره آن میشود. زخم معده افراد سیگاری به سختی درمان میشود و احتمالی بهبودی آن تا زمانی که فرد سیگاری اکثرا اندک است. 10- تغییر رنگ انگشتان قطران موجود در دود سیگار در اثر استعمال مستمر دخانیات روی انگشتان و ناخنها جمع شده و باعث تغییر رنگ آنها به قهوهای مایل به زرد میشود. 11 - سرطان رحم و سقط جنین استعمال دخانیات در دوران بارداری میتواند باعث افزایش خطر زایمان نوزاد با وزن کم و بروز مسایل بهداشتی در آینده شود. سقط جنین در مادران سیگاری 2 تا 3 برابر بیشتر است 12 - تغییر شکل دادن سلولهای جنسی در مردان استعمال دخانیات باعث کاهش تعداد اسپرم و کاهش جریان خون در آلت تناسلی مردان و ناتوانی جنسی در این افراد میشود. ناباروری جنسی در مردان سیگاری نیز متداولتر از افراد غیر سیگاری است. 13 - سرطان بیش از 40 عنصر سرطانزا در دود سیگار وجود دارد احتمال سرطان ریه 22 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری است. طبق تحقیقات بی شماری که انجام شده است در صورت ادامه استعمال دخانیات توسط افراد سیگاری، احتمال مبتلا شدن آنها به انواع سرطانهای دیگر از قبیل زبان، دهان، غدد، بزاق و حلق (6 تا 27 برابر)، سرطان بینی (2 مرتبه بیشتر)، گلو (12 مرتبه)، مری (8 تا 10 برابر)، حنجره (10 تا 18 برابر)، معده (2 تا 3 برابر)، کلیه (5 برابر)، آلت تناسلی مرد (2 تا 3 برابر)، لوزالمعده (2 تا 5 برابر) مقعد (5 تا 6 مرتبه) وجود دارد. نوشته شده توسط : آیین 1 نظرات ديگران [ نظر] < 1 2 3 4 5 >> >
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها : شایعات/شبهه/شبهات/شایعه/فضای مجازی/جنگ نرم . : آرشيو يادداشت ها : مهر 1388شهریور 1388مرداد 1388تیر 1388خرداد 1388اردیبهشت 1388فروردین 1388آذر 1388دی 1388بهمن 1388اسفند 1388فروردین 1389اردیبهشت 1389خرداد 1389تیر 1389مرداد 1389مرداد 89شهریور 89مهر 89آبان 89آذر 89بهمن 89اسفند 89فروردین 90اردیبهشت 90تیر 90مرداد 90شهریور 90آبان 90آذر 90دی 90بهمن 90اردیبهشت 91مهر 91شهریور 91 پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
مهر 1388شهریور 1388مرداد 1388تیر 1388خرداد 1388اردیبهشت 1388فروردین 1388آذر 1388دی 1388بهمن 1388اسفند 1388فروردین 1389اردیبهشت 1389خرداد 1389تیر 1389مرداد 1389مرداد 89شهریور 89مهر 89آبان 89آذر 89بهمن 89اسفند 89فروردین 90اردیبهشت 90تیر 90مرداد 90شهریور 90آبان 90آذر 90دی 90بهمن 90اردیبهشت 91مهر 91شهریور 91
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
آیا عدد سیزده نحس است ؟؟؟
ابتدا باید به این نکتهی بسیار مهم توجه نمود که تکثر و بالتبع اعداد و شمارش نیز خارج از خلقت خداوند متعال نمیباشند و حق تعالی هستی مطلق و خیر محض است و هیچگونه شر، نحوست و یا بدی از او صادر نمیگردد. بلکه هر چه بدی و شر است، حاصل عملکرد خود انسان است. چنان چه میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (الروم -41)
ترجمه: فساد [تباهی] در خشکى و دریا به علت کارهائى که مردم انجام داده (و مىدهند) ظاهر شده (و مىشود) (چون اینطور است لذا) خداى علیم کیفر قسمتى از اعمالشان را به آنان مىچشاند، تا شاید آنان به سوى (خدا) باز گردند.
منتهی بشر گناهکار نیز مثل ابلیس سعی دارد همیشه گناهش را به گردن اشخاص یا عوامل دیگر بیاندازد. دقت کنیم که معمولاً هیچ گناهکاری، خود را مسئول گناه خود ندانسته و سعی دارد که گناه را به گردن دیگری بیاندازد. لذا شاهدیم که ابلیس و انسان گناهکار، گاهی حتی خدا را مسئول ارتکاب معصیت خود بر میشمرد و گاهی نیز به سراغ حروف یا اعداد رفته است و به قول استاد شهید مرتضی مطهری (ره)، در این میان عدد 13 از همه بدبختتر و تو سری خورتر بوده است!
اما راجع به ریشههای نحس دانستن عدد 13 به نکات ذیل اشاره میشود:
الف – اگر چه در فرهنگ همهی اقوام گذشته و حال (از جمله ایرانیها) خرافات بسیاری وجود دارد، اما نحس دانستن عدد 13، ریشه در خرافات اسلاف یهود و نیز فراماسون دارد و هیچ ربطی به فرهنگ ایران باستان و به ویژه فرهنگ و سنت قدیمی و ملی «عید باستانی نوروز» ندارد.
خرافات وارد شده به دین و فرهنگ یهود نیز، همان خرافات بتپرستان و فرعون پرستان مصر باستان است که هیچ گاه به خدا و حضرت موسی (ع) ایمان نیاوردند، بلکه منافق گونه وارد امت او شدند و سپس زمام امور را به دست گرفتند. به همین دلیل کلیهی باورها و اندیشههای خرافی و انحرافی و حتی نمادهای فراماسون نیز از فرهنگ مصر باستان اخذ شده است.
ب – در فرهنگ شیطان پرستان یهودی شکل، به دلیل حوادث خوبی که برای آنان در روز 13 اتفاق افتاده بود، عدد 13 از جایگاه خوب و مبارکی برخوردار شد و به همین دلیل در نماد فرماسونی که ساختهی همان قوم و فرهنگ است، بر روی عدد 13 تکیه شده است. چنان چه در سمبل اصلی و سیاسی فراماسون، یعنی همان تصویر عقابی که در نمادهای حکومتی اغلب کشورها (مانند آمریکا، آلمان و ...) دیده میشود، در چنگال چپ عقاب 13 برگ و 13 دانه روی شاخهی زیتون (سمبل منطقه فلسطین و بیتالمقدس) که در قرار دادند، و در چنگال راست 13 تیر قرار دادند و بالای سر عقاب نیز 13 ستاره وجود دارد و از همه مهمتر آن که راههای سفید و قرمز سپر (پرچم امریکا) نیز 13 راه میباشد و نهایت آن که طبقهی سیزدهم هرم شیاطی [که امروزه به عنوان سمبل حکومت واحد جهانی مطرح شده و روی یک دلاری نیز درج شده است] همان چشم شیطانی (دجال) قرار دارد.
از این رو در تاریخ هر روزی که به اصطلاح روز بدی برای یهود و فراماسون بود را روز «نحس» برای دیگران اعلام کردند و چون چندین اتفاق در روز 13 افتاد، 13 را عدد و روز نحسی برای دیگران اعلام کردند تا القا کنند نحوست هر آن چه بر علیه یهود و فراماسون اتفاق افتد، دامن دیگران را میگیرد. به عنوان مثال گفتند: فاجعه دستگیری و اعدام تعداد کثیری از زائران بیت المقدس (یهودیها) در جمعه 13 اکتبر سال 1307 اتفاق افتاده است و برای هر کشوری حادثهای در مظلومنمایی یهودیها تعریف و تحریف کردند.
پ – روز سیزده به در نیز یک ریشه در فرهنگ ایرانی و یک ریشه اقوال یهودی دارد:
- در فرهنگ ایران باستان و عید باستانی نوروز، چون در آن زمان فرهنگ طبقاتی بسیار ظالمانهای حاکم بود و حتی طبقهی کشاورزان و کارگران اجازهی تحصیل نداشتند، جشن آغاز سال جدید نیز طبقه بندی شد. 5 روز اول مخصوص درباریان، مؤبدان زرتشی و نظامیان بود. 5 روز دوم مخصوص تجار، کبائر، خانها و متمولین سرشناس بود و 3 آخر به ملت بیچاره (عوام) که همان قشر کشاورز، دامدار، کارگر و ... اختصاص داشت و در روز 13 که جشن به پایان میرسید، این قشر سوم به بیرون از شهر رفته و 7 سینی (هفت سین) از غلات را که سبز کرده بودند در مقابل خورشید به آب میریختند تا برکت سالشان زیاد شود. در واقع احترامی به عوامل رونق کشاورزی، یعنی زمین و بذر – آب و خورشید میگذاشتند.
اما در تاریخ یهود (کتاب تلمود) چنین آمده است که در زمان خشایار شاه، معاون یهودیاش به نام «مردخای» فتنهای میکند تا برادرزادهی خود را به جای همسر شاه، ملکهی دربار کند. این برادرزادهی یهودی که با جادو و جنبل خود را در چشم شاه جای کرد، هاداسا نام داشت که سپس نام خود را به «استر» تغییر داد.
او پس از ورود به دربار سعی کرد تا یهودیان را به دربار نفوذ داده و به سمتهای بالا بگمارد. وزیر خشایار به نام «هامان» از این توطئه آگاه میشود، اما بی خبر از آن که این زن برادرزادهی مردخای است، علیه مردخای با او صحبت میکند. مردخای که از فاش شدن توطئهاش بر علیه خشایار آگاه می شود، فتنهای دیگری تحت عنوان از میان برداشتن مخالفان شاه ترتیب میدهد که طی آن هامان و 77 هزار ایرانی دیگر کشته میشوند. این واقعه در شب 13 فروردین اتفاق میافتد و در روز 13 مردم برای نجات خود به دشت و بیابان فرار میکنند.
البته ظاهراً چنین تاریخی در ایران باستان، هیچ سندیتی به جز همان اقوال و کتب یهودی که اغلب دروغ است ندارد. ولی رفتن مردم در روز 13 به طبیعت به عنوان ارزش گذاشتن به طبیعت – که امروزه در جهان رواج یافته و حتی به عنوان یک حزب سیاسی بینالمللی (حزب سبز) مطرح شده است – سندیت دارد.
نتیجه آن که نه عدد 13 و نه هیچ عدد، حرف یا روزی نحس نیست، بلکه هر چه نحوست است در عمل بشر است. به قول استاد شهید مطهری (ره): وقتی با اعمالمان، با زبونی در مقابل نحوساتی چون اسرائیل، اهل عذاب هستیم، روز اول فروردین ما نیز نحس است و برای بیرون رفتن از نحسی نیز باید از این افکار و رفتارهای زشت خودمان بیرون بیاییم. با سبد در آب انداختن نحسی از انسان بیرون نمی رود.
نوشته شده توسط : آیین 1
نظرات ديگران [ نظر]
فراماسونری، دجال آخرالزمان
1 – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟2 – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟3 – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟4 – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه)، چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟5 – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می گردند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟6 – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟7 – هدف غرب و بخصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟8 – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟9 – چرا عراق اشغال شده است؟10 – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟11 – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟12 – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟13 – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم ؟! مأموریتی الهی می داند؟14 – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟15 – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟16 – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟17 – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان 2 دقیقه به جلو کشیده شده و فقط 5 دقیقه به پایان مانده است؟
ماجرای دلاکی آیت الله مرعشی نجفی
حجتالاسلام والمسلمین سید محمود مرعشی نجفی پسر ارشد آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) که نزدیک به پنجاه سال از عمر با برکت پدر را درک کرده است، ناگفتههای زیادی را از زندگی زاهدانه این عالم ربانی تشریح می کنند . با هم بخوانیم :نیکی به والدین، رمز موفقیت آیت الله مرعشی نجفیآیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین قائل بودند؛ خودشان میفرمودند «وقتی مادرم مرا میفرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقتها میدیدم پدر به خاطر خستگی، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمیآمد ایشان را بیدار کنم، همانطور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم میمالیدم تا ایشان بیدار میشد.در این حال که بیدار میشد، برایم دعا میکرد و عاقبتبخیری میخواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم.میهمان را روی صندلی نشاند و خود روی زمین نشستبا میهمان خیلی با ملاطفت و احترام برخورد میکردند، یک بار قرار بود، «هانریکربن فیلسوف فرانسوی» خدمتشان برسد، آقا قبلا در اتاق برای او صندلی آماده کرده بودند، ولی خودشان روی زمین نشستند؛ هانری کربن به خاطر احترام به استاد از نشستن روی صندلی خودداری کرد، ولی استاد فرمودند« شما چون به صندلی عادت کردهاید و نشستن روی زمین برایتان مشکل است، دوست دارم پیش من راحت باشید. حتی با این که ماه رمضان بود، خواست برایش چایی بیاورید، امّا هانری کربن گفت که ماه رمضان است و لازم نیست چایی بیاورید.مرحوم پدرم جواب دادند: پذیرایی از مهمان برای ما لازم است، چون شما مسافر هستید، اشکالی ندارد و به مسیحی بودن او اشاره نکردند.میهمانی برای نابینایان مستمند
یک بار با پدرم رفتیم منزل یک روحانی به نام حاج آقای کنی، دیدم حدود 15 نفر مستمند نابینا هم مشغول خوردن چایی و میوه هستند. بعد از مدتی از بیرون برای اینها کباب آوردند و پدرم از اینها پذیرایی میکرد و برایشان آب و دوغ میریخت. ولی آنها ایشان را نمیشناختند. متوجه شدم که این مهمانی از طرف پدرم بوده است، ولی از ما تعهد گرفت که این جریان را جایی نقل نکنیم.مأنوس با امام خمینی (ره)از بین علمای معاصر بیش از همه با حضرت امام(ره) ارتباط داشت و از سال 42 با ایشان همراه بود. با یکدیگر زیاد مأنوس بودند و رفت و آمد داشتند. از حال یکدیگر جویا میشدند و نامههای زیادی از حضرت امام(ره) به پدرم به یادگار مانده است.وقتی امام خمینی(ره) در عراق و فرانسه تبعید بودند، پدرم مرا به ملاقات ایشان میفرستاد تا برایشان نامه ببرم. وقتی امام(ره) به فرانسه تبعید شدند، بنده اولین کسی بودم که از ایران به ملاقات ایشان رفته بود. آن موقع امام(ره) در هتلی در پاریس اقامت داشتند و هنوز به نوفللوشاتو منتقل نشده بودند.این جمله خیلی معنی داردشهید مصطفی خمینی هم ارتباط صمیمانهای با پدرم داشت و با ایشان خیلی مانوس بود و در بعضی از نامههایش که از عراق برایش میفرستاد، پدرم را با عباراتی مثل پدر مهربان خطاب قرار داده است. در یکی از نامههایش که هنوز هم باقیاست نوشته است «پدر مهربانم! مدتی است که نامهای از جنابعالی نرسیده است. نگران هستم که نکند کسالتی برای شما حاصل شده باشد... .آن صفا و صمیمیتی که بین شما و پدر من وجود دارد، اگر در دیگر اعلام نجف وجود داشت الان کار به اینجا نمیرسید». این جمله خیلی معنی دارد.هیچ وقت لباس خارجی به تن نپوشیدهیچ وقت لباس خارجی به تن نمیکرد و از خیاط میخواست که با پارچههای تولید داخل برایش لباس بدوزند. آن موقع در ایران دکمه تولید نمیشد و خیاط از دکمه خارجی استفاده کرده بود، علامه از خیاط خواسته بودند که با قیطان دکمه درست کنند. نمونهای از لباس ایشان در کتابخانه محفوظ است که با این طریق تهیه شده است.بیمه با تربت کربلاوقتی که این کتابخانه بنا میشد به معمار گفتند: وقتی که پی را کندید و خواستید بتن بریزید، مرا خبر کنید. پدرم تشریف آوردند و چهار گوشه این زمین را تربت سیدالشهدا(ع) ریختند. یکی از آقایان از حکمت این کار سوال کرد. فرمودند: من با این کار افرادی که به این کتابخانه میآیند را بیمه میکنم، تا از طریق خواندن کتابهای این کتابخانه انحرافی حاصل نکنند.در چهار مدرسهای که برای طلاب ساختند نیز همین کار را انجام میدادند و میگفتند؛ طلبههایی که در این مدارس درس میخوانند، بیمه میکنم تا از مسیر ائمهاطهار(ع) راهشان را جدا نکنند.طلب شفا از منبر سیدالشهداآقای شهیدی یکی از ارادتمندان آیت الله العظمی مرعشی نقل میکرد:«یک شب دیدم ایشان بدون این که چراغ روشن کند داخل حسینیه شد و در تاریکی مشغول دعا و نیایش شد و نگذاشت ما هم همراهش داخل برویم، چون تاخیر کرد نگران شدم که حالش خراب شده باشد، داخل شدم زیر نور ضعیفی که از پنجره به داخل افتاده بود دیدم آیت الله مرعشی نجفی پیراهنش را بالازده و شمکشان را به منبر سیدالشهدا(ع) میمالند، آقا متوجه شدند که کسی داخل شده است، نزدیک رفتم و گفتم آقا چیزی لازم دارید آقا گفتند نه، آمده بودم که شفایم را از سیدالشهدا(ع) بگیرم.ایشان فردای آن شب برای عمل جراحی عازم تهران بودند و جای عمل جراحی را به منبر میمالیدن تا سیدالشهدا(ع) او را شفا داده و عمل موفقیت آمیز باشد. آقای شهیدی میگفت؛ که آقا از من تعهد گرفتند تا ایشان زنده هستند این جریان را جایی نقل نکنم.دلاک زائر حضرت معصومه(س)آن موقع حمام خانگی رایج نبود و اکثر مردم از حمام عمومی استفاده میکردند و دلاکها هم معمولا ریش بلندی داشتند و سرشان را میتراشیدند؛ روزی مرحوم آیت الله مرعشی که وارد حمام عمومی میشوند و از قضا تعدادی مسافر اصفهانی مشغول شستوشوی خود در حمام بودند، فکر میکنند ایشان دلاک است. یکی با تحکم می گوید: دلاک چرا دیر کردی! ما عجله داریم. ایشان بدون این که چیزی بگوید، مشغول کیسه کشیدن آنها میشود. یکی از آنها میگوید، اوستا خوب بلد نیستی کیسه بکشی! در این حین دلاک اصلی وارد میشود و آقا را در این حال میبیند، از ایشان معذرت میخواهد آن اصفهانی نیز متوجه اشتباه خود میشود و از آیت الله مرعشی عذرخواهی میکند. آقا میگوید: زائر حضرت معصومه هستند، اشکال ندارد.روضه خوانی آیت الله مرعشی برای جوان مستیک شب آیت الله مرعشی نجفی به مراسم عقد یکی از آشنایان دعوت میشود و مهمانی طول میکشد، موقع برگشتن در تاریکی با یک جوان مست عربده کش مواجه میشوند. جوان با تحکم میگوید: شیخ از کجا میآیی؟ ایشان هم جریان را توضیح میدهند؛ جوان مست میگوید: شیخ برایم روضه بخوان! آقا بهانه میآورند که اینجا منبر و چراغ و روشنایی نیست که روضه بخوانم. جوان روی زمین افتاده و میگوید: خوب این هم صندلی بنشین روی گرده من. پدرم میگفت؛ نشستم روی گرده این جوان مست، تا گفتم یا اباعبدالله، شروع کرد به گریه کردن به حدی که شانههایش تکان میخورد و مرا هم تکان میداد، چنان که من از گریه او متاثر شدم، فکر کردم اگر این طور پیش برود او غش میکند، روضه را خلاصه کردم. گفت« شیخ چرا کم روضه خواندی؟ گفتم که خوب سردم شده ... وقتی خواستم خداحافظی کنم گفت که من باید تا در خانه شما را همراهی کنم تا یکی مثل من مزاحم شما نشود.ابوی میفرمود: دو سه هفته از این قضیه گذشته بود در مسجد بالاسر در محراب نشسته بودم دیدم جوانی آمد و افتاد دست و پای من، به حضرت معصومه(س) قسمم داد که او را ببخشم، بعد که خودش را معرفی کرد متوجه شدم که همان جوان مست بوده است. از آن شب به بعد به کلی دگرگون شده و توبه کرده بود و به نماز جماعت میآمد.این جوان تا آخر عمر در صف اول نماز جماعت ایشان شرکت میکردند و محاسن بلندی داشت و عرقچین و عبا میپوشید و اهل تهجد شده بود، وقتی هم که فوت کرد تشییع و مراسم ختمش بسیار شلوغ بود.نمی گذارم انگلیسی ها مارا از درون تهی کنندآیت الله مرعشی نجفی نقل میفرمود« از بازار نجف عبور میکردم، دیدم طلبهها به یک مغازهای خیلی رفت و آمد میکنند، پرسیدم که چه خبر است گفتند: علمایی که فوت میکنند کتابهایشان را اینجا حراج میکنند؛ رفتم داخل دیدم که عدهای حلقه زدهاند و آقایی کتابها را آورده و چوب حراج میزند و افراد پیشنهاد قیمت داده و هر کس که بالاترین قیمت را پیشنهاد میداد، کتاب را میخرید. یک عربی نشسته بود در کنارش، کیسه پولی بود و بیشترین قیمت را او داده و کتابها را میخرید و به دیگران فرصت نمیداد.متوجه شدم که ایشان فردی به نام کاظم، دلال کنسولگری انگلیس در بغداد است و در طول هفته کتابها را خریده و جمعهها به بغداد برده و تحویل انگلیسیها میداد و پولشان را گرفته و بعد دوباره میآید و کتاب میخرد.ایشان از آن موقع تصمیم میگیرد که نگذارد کتابها را انگلیسیها به یغما برده و ما را از درون تهی کنند و بعد از آن شبها بعد از درس و بحث در یک کارگاه برنجکوبی مشغول کار میشود و با کم کردن وعدههای غذا و قبول روزه و نماز استیجاری، پول جمع کرده و به خرید و جمعآوری کتابها اقدام میکنند.امام زمان(عج): آیت الله مرعشی نجفی از ما هستندآیت الله بهجت در مجالس ترحیم و ختم ابوی شرکت میکرد. بعد از شب هفت پدرم، خدمت آیت الله بهجت رسیدیم فرمودند، یکی از اولیا خدا به حضرت ولیعصر(عج) متوسل میشوند تا در مورد آیت الله مرعشی نجفی بپرسند(بعدا متوجه شدیم که خودشان بودند) چند شب بعد، حضرت ولیعصر(عج) پشت پرده به آیت الله بهجت فرموده بودند: ایشان (آیت الله مرعشی نجفی) از ما هستند. باز توضیح خواسته بود دوباره حضرت فرموده بودند: ایشان از ما هستند. آیت الله بهجت به ما فرمودند: هنیاً (گوارا باد) بر شما که چنین پدری دارید.خیلی پردهها برای آیت الله مرعشی مکشوف بود!خیلی پردهها برای آیت الله مرعشی نجفی مکشوف شده بود. در سالهای آخر، آقا کسالت داشتند و یک پزشک بود به نام آقای افشاری که الان هم در قید حیات هستند؛ هر روز عصرها خدمت آقا میرسید و او را معاینه میکرد.او میگفت: یک روز غسلی به گردن داشتم و چون در خانه حمام نبود گفتم، بعد از معاینه آقا به حمام میروم. خدمت آقا رسیدم تا خواستم کیسه فشار سنج را به دستشان ببندم آقا گفتند: حاجی نپیچ. بعد از این، پیش من پاک بیا.حاج آقای فاطمینیا پارسال در مجلس ختم آیت الله مرعشی این جریان را نقل کرد و گفت: این شخص شاید الان در این جمع حاضر باشد. آقای افشاری بلند شد و گفت: بلی من هستم و مردم خیلی منقلب شده و زدند زیر گریه.
چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد! 1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه 171) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید. 2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه 87) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88) 3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه 44) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45) 4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
حکم کمک کردن به گدایان
گزارش یک مسئولمعاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهر تهران از وجود مافیای تکدی گری در پایتخت خبر داد و افزود:تعداد زیادی از متکدیان ساعت کار، محل و موقعیت از پیش تعیین شده برای تکدی گری دارند و در ساعت معینی توسط خودروهای سواری جمع آوری می شوند.اوالی افزود: زمانی که خودروهای ویژه جمع آوری متکدیان در معابر شهر تردد می کنند متکدیان با استفاده از پیامک یکدیگر را مطلع می کنند و در یک چشم بر هم زدن خیابان عاری از متکدی می شود. (خبرگزاری مهر 25/3/1389)سید صادق اوالی گفت: گدایان تهران روزانه بیش از 50 هزار تومان و ماهیانه یک و نیم میلیون تومان درآمد دارند. (خبرگزاری مهر 14/02/1389)مشاهده یک شهرونداز چهره و نوع ادای کلمات توسط او به راحتی میشد فهمید که ایرانی نیست، به سمت من که آمد دستپاچه شدم و با خودم گفتم کاش یک مقدار انگلیسی بلد بودم تا آبروریزی نشود. نزدیکتر که شد گفت: «من مسلمان، تو مسلمان، من غریب، تو در وطن، پول بده برادر» جانم! «پول بده غذا خرید» با خودم گفتم، این هم از فلان کشور فهمیده که هیچ جای دنیا مثل ایران به این راحتی به همدیگر پول نمیدهند تا غذا خرید! گفتم: «ببخشید، کیف پول همراهم نیست» گفت: «ایرانی باشرف، ایرانی باغیرت» گفتم: «عرض کردم پول ندارم» ول کن نبود، باز هم گفت: «تو مرد بزرگی هست، تو درد مرا می فهمی» خلاصه آن قدر گفت و گفت که به ناچار 200 تومان دادم و راهی شدم. چند قدمی که آمدم دیدم ای دل غافل کیفم نیست، سریع برگشتم، اما اثری از گدای وارداتی و اهل و عیالش نبود. دست از پا درازتر به محل کارم برگشتم و مدام زیر لب میگفتم: «تو غریب، من در وطن، تو سر من گذاشت کلاه، دمت گرم!» اینجاست که این سوال جدی پیش می آید که بالاخره چه باید کرد؟ اگر کمک نکنیم می ترسیم آن آیات و روایات دامن گیر ما شوند؛ اگر کمک کردیم و پولمان بر باد رفت چه؟راه حل این مشکلراهی را که می توان به کمک عقل و نقل برای حل این مشکل ارائه کرد بدین قرار است:1. اگر از روی قراینی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی است و آنچه را که می گوید حقیقت است مانند این موارد: کسی او را به ما معرفی کرده است؛ یا خود ما مدتی است که او را می شناسیم؛ یا اینکه در مورد خواسته اش تحقیق کرده و به درستی ادعا او پی برده ایم و ... در این موارد لازم است تا بر اساس آن آیات و روایات به مقداری که برایمان امکان دارد به او کمک کنیم.در این گروه افرادی قرار دارند که یا تکدی گری، شغل آنها شده است، یا با چرب زبانی و ارائه انواع و اقسام مدارک و اسناد پزشکی، تحصیلی، دادگاهی و ... قصد کلاه برداری دارند2. اگر از روی شواهد، قراین و نشانه هایی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی نیست بلکه با این کار قصد اخاذی و یا اغراض نا مشروع دیگر دارد لازم است تا از هر گونه کمک به او خودداری کنیم.در این گروه افرادی قرار دارند که یا تکدی گری، شغل آنها شده است، یا با چرب زبانی و ارائه انواع و اقسام مدارک و اسناد پزشکی، تحصیلی، دادگاهی و ... قصد کلاه برداری دارند.به این دسته، افرادی را هم می توان اضافه کرد که کمک به آنها مصداق کمک به ظلم و فعل حرام است مانند معتادان و کسانی که شغلشان بهره کشی از زنان و کودکان و اقشار ضعیف جامعه است. گذشته از این که بر اساس قانون کشور ما تکدی گری جرم است (همان مصاحبه خبرگزاری مهر 25/3/1389) و کمک به وقوع یک جرم خودش جرم محسوب می شود.در همین زمینه سوالی از مقام معظم رهبری شده است که توجه به پاسخ ایشان بسیار راهگشاست:سوال: کمک به کسانى که در کوچه و خیابان تکدّىگرى (گدایى) مىکنند چه حکمى دارد؟جواب: اگر این عمل ترویج دروغ، بیکارى و تکدىگرى و تخلف از قانون باشد باید از آن اجتناب شود. مىتوانید صدقات و تبرعات را به مؤسسات مورد اطمینانى که در این زمینه فعال هستند بدهید. (پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، پرسشهای متداول)3. اگر برای ما اطمینانی به یک طرف حاصل نشد؛ نه صدق او برای ما روشن شد و نه کذب او. در این مواقع از کمک کردن آنی پرهیز می کنیم. ضمن عذر خواهی از او مشخصات و مدارک لازم برای تحقیق را خواستار می شویم. به مقداری که اطمینان حاصل شود بررسی می کنیم. بعد از اینکه حقیقت و میزان نیاز واقعی او برای ما روشن شد در حد امکان از او دستگیری می کنیم.در اینگونه موارد اگر فرد درخواست کننده اهل فریب و نیرنگ باشد مطمئن باشید که به سرعت خود را جمع و جور کرده و دست از سر شما بر می دارد و می رود.باید به هم کمک کنیم؛ دولت و ملت تا بساط این درخواستهای خیابانی و تکدی گری که هر روز با چهره ای جدید ظهور می کند برچیده شود و در عوض راههایی مطمئن و در دسترس برای کمک کنندگان و نیازمندان واقعی بوجود آید تا کمک های مردمی و دولتی بدون هیچ هرز رفتنی تمام و کمال و با سرعت به دست نیازمندان حقیقی برسد. ان شاء الله.
کمک کنم؟ نکنم؟ پول بدم؟ پول ندم؟ راست میگه؟ نمیگه؟اینها سوالاتی است که به محض برخورد با یکی از این افراد به ظاهر نیازمند و پراکنده در سطح شهر به ذهن انسان هجوم می آورند و حسابی آن را درگیر خود می کنند. دست آخر هم بدون پاسخی روشن ذهن را رها کرده و می روند.این سوالات که فکر ما را مشغول می کنند و ما هم نوعا جوابی برای آنها نداریم از برخورد دو «باور» تولید می شوند.باور اول این باور که از دین و فطرتی بیدار سرچشمه می گیرد هر انسان پاک دل و متدینی را تشویق بلکه امر می کند به نوع دوستی و کمک به نیازمندانی که توان رفع مشکلشان را ندارند.مستند این باور، علاوه بر حکم فطرت، آیات و روایات فراوانی است که هریک دلیل مستقلی برای این اعتقادند.آیاتی که در بین اموال مومنین حقی برای سائل و محروم قائل است «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم» (19/ذاریات) و آنها را از راندن با خشنونت او برحذر می دارد «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (10/ضحی). یا آیه ای که اطعام نکردن مسکین را از گناهانی بزرگ و عامل ورود به جهنم معرفی می کند. آنجا که از مجرمین سوال می کنند «مَا سَلَکَکمُْ فىِ سَقَرَ* قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِین» (42-44/مدثر) اهل جهنم در پاسخ به بهشتیان، عوامل ورود به سقر (مکانى در جهنم) را چنین بیان مىکنند که ما چون اهل نماز و اهل اطعام مسکین نبودیم، جهنمى شدهایم. قرار گرفتن «اطعام نکردن مسکین» در کنار «ترک نماز»، نشان از حرام بودن آن دارد. بنابراین اطعام مسکین و کمک به رفع مشکل او از واجبات دینی خواهد بود که نه تنها لازم است بلکه در ردیف الزامات مهم دینى قرار دارد. باور دوم این باور مستند به تجربیات شخصی و نیز آمار و گزارشات رسمی و غیر رسمی مسئولان مربوطه است که اعلام می دارد اکثر این به ظاهر نیازمندانی که بر سر راه انسان قرار می گیرند صلاحیت دریافت کمک را ندارند و این یعنی به باد دادن پول بی زبانی که راحت به دست شما نرسیده است و این قطعا خوشایند کسی نیست. در این باره توجه شما را به یک گزارش و یک مشاهده جالب جلب می کنم:آیه ای که اطعام نکردن مسکین را از گناهانی بزرگ و عامل ورود به جهنم معرفی می کند. آنجا که از مجرمین سوال می کنند «مَا سَلَکَکمُْ فىِ سَقَرَ* قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِین» (42-44/مدثر) اهل جهنم در پاسخ به بهشتیان، عوامل ورود به سقر (مکانى در جهنم) را چنین بیان مىکنند که ما چون اهل نماز و اهل اطعام مسکین نبودیم، جهنمى شدهایم.
آثار و برکات نماز اول وقت در آیات و روایات
1- برآورده شدن خواسته ها:
حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(ع) روایت می کند که فرمودند: "خداوند متعال با حضرت موسی تکلم کرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می کنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم."1 حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند: پیرمردی مسن، ماه مبارک رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم: حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز که به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.
مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودکی را پیدا کردم و گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یک چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم: دومین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است که خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید.
فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.2
2- برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی:
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:"بنده ای نیست که به وقت های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می کنم: برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش."3
3 - ورود به بهشت و دوری از جهنم:
امام محمد باقر(ع) می فرمایند:"هر کس نماز واجب را در حالی که عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای که چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد که او را عذاب نکند، و کسی که درغیر وقتش به جا آورد در حالی که چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش کند.4
4- در امان بودن از بلاهای آسمانی:
قطب راوندی گوید: پیامبر خدا(ص) فرمود:هنگامی که خداوند از آسمان آفتی بفرستد، سه گروه از آن، در امان می مانند: حاملان قرآن، رعایت کنندگان خورشید یعنی کسانی که وقت های نماز را محافظت می کنند و کسانی که مساجد را آباد می نمایند."5
5- خشنودی خداوند:
امام صادق(ع) می فرمایند: اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه."6 و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا که پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند: "نماز را با وضوی کامل و شاداب در وقتش به جای آور که تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است."7
6- استجابت دعا و بالا رفتن اعمال:
در حدیث است که به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می شود و درهای بهشت باز می گردد و دعا مستجاب می شود ؛پس خوشا به حال کسی که در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود.8 در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است که فرمودند:"... بهترین ساعت های شب و روز، وقت های نماز است." سپس فرمودند:"چون ظهر می شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می وزند و خداوند به خلق خود نگاه می کند. هر آینه من بسیار دوست دارم که در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود." آنگاه فرمودند:" برشما باد به دعا کردن بعد از نمازها، چرا که آن مستجاب می شود."9
7- دوری شیطان و تلقین شهادتین:
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:"شیطان تازمانی که مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت کند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا کرده و را در گناهان بزرگ می اندازد."10 امام صادق(ع) می فرمایند:"ملک الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ بر نماز دور می کند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می نماید."11 زیاد شدن عمر، مال و اولاد صالح در دنیا،در امان بودن از ترس و هول مرگ در موقع مردن،آسان شدن سؤال نکیر و منکر در قبر، توسعه یافتن قبر، نورانی شدن چهره، دادن نامه عمل به دست راست و آسان گرفتن حساب در محشر، رضایت خداوند، سلام دادن خدا به او و نگاه کردن از روی رحمت به او در هنگام عبور از صراط 12 و... از دیگر آثار و برکات نماز اول وقت است که در روایات به آن اشاره شده است.
حجةالاسلام انصاری می گوید: امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.
چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشم هایشان را باز کردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. سپس امام(ره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟".
ای جوونا نوجووا !!!!!
طبق تحقیقات سازمان جهانی بهداشت در هر 8 ثانیه یک نفر در دنیا به علت استعمال دخانیات جان خود را از دست میدهد. نتایج تحقیقات حاکی از آن است چنانچه افراد در سنین نوجوانی شروع به کشیدن سیگار کنند (بیش از 70 درصد موارد سیگاری شدن در این مرحله اتفاق میافتد) و مدت 20 سال یا بیشتر به این عمل ادامه بدهند بین 20 تا 25 سال زودتر از افرادی که به هیچوجه در زندگی سیگار نکشیدهاند، خواهند مرد. تنها سرطان ریه یا بیماریهای قلبی پیامدهای استعمال دخانیات نیست بلکه مجموعهای از مسایل و مشکلات بهداشتی در ارتباط با مصرف مواد دخانی وجود دارد که میتواند به لحاظ شرایط جسمانی و مقاومت ایمنی در افراد سیگاری بروز میکند، که برخی از آنها عبارتند از: 1- از دست دادن موها با تضعیف سیستم ایمنی افراد سیگاری در اثر مصرف مواد دخانی، بدن این افراد مستعد ابتلا به انواع بیماریها از جمله «لوپوس اریتماتوز» میشود که این بیماری میتواند عامل از دست دادن موها، ایجاد زخم در دهان، جوشهای پوست روی صورت، سر و دستها شود. 2 - آب مروارید (کاتاراکت) افراد سیگاری 40 درصد بیش از افراد دیگر در معرض ابتلا به آب مروارید، کدر شدن عدسی چشم و ممانعت از عبور نور و در نهایت نابینایی هستند. 3 - چین و چروک استعمال دخانیات باعث از بین بردن پروتئینهای انعطاف دهنده پوست میشود؛ همچنین باعث تحلیل بردن ویتامین A و محدود کردن جریان خون در عروق پوست میگردد. پوست افراد سیگاری خشک و دارای خطوط و چین خوردگیهای ریزی در اطراف لبها و چشمهاست. 4 - ضایعات شنوایی افراد سیگاری 3 برابر بیش از افراد غیر سیگاری به عفونت گوش میانی دچار میشوند. 5 - سرطان پوست افراد سیگاری 2 برابر بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر ابتلا به نوعی سرطان پوست (پوسته پوسته شدن، برجستگی روی پوست) قرار دارند 6 - فساد دندانها افراد سیگاری 5/1 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر از دست دادن زودرس دندانها هستند. 7 - پوکی استخوان منواکسید کربن یکی از اصلیترین گازهای سمی در خروجی اگزوز اتومبیل و دود سیگار است، میل ترکیبی این گاز با خون بسیار بالاتر از اکسیژن است. این گاز باعث کاهش قدرت عمل اکسیژن در خون افراد سیگاری حرفهای تا 15 درصد میشود. استخوانهای افراد سیگاری تراکم خود را از دست داده و به راحتی شکسته میشود همینطور زمان التیام یافتن و جوش خوردن آنها پس از شکستگی تا 80 درصد افزایش پیدا میکند. 8 - بیماریهای قلبی بیماریهای قلبی ـ عروقی ناشی از استعمال دخانیات بیش از 600 هزار نفر را در سال در کشورهای توسعه یافته از بین میرود استعمال دخانیات باعث افزایش ضربان قلب، بالا رفتن فشار خون، افزایش خطر ابتلا به فشار خون بالا و گرفتگی عروق و نهایتا ایجاد حمله قلبی و سکته میشود. 9 - زخم معده استعمال دخانیات مقاومت معده را در برابر باکتریها پایین میآورد؛ همچنین باعث تضعیف معده در خنثی سازی اسید معده و مقاومت در برابر آن بعد از غذا خوردن و بر جای ماندن باقیمانده اسید در معده و در نتیجه تخریب دیواره آن میشود. زخم معده افراد سیگاری به سختی درمان میشود و احتمالی بهبودی آن تا زمانی که فرد سیگاری اکثرا اندک است. 10- تغییر رنگ انگشتان قطران موجود در دود سیگار در اثر استعمال مستمر دخانیات روی انگشتان و ناخنها جمع شده و باعث تغییر رنگ آنها به قهوهای مایل به زرد میشود. 11 - سرطان رحم و سقط جنین استعمال دخانیات در دوران بارداری میتواند باعث افزایش خطر زایمان نوزاد با وزن کم و بروز مسایل بهداشتی در آینده شود. سقط جنین در مادران سیگاری 2 تا 3 برابر بیشتر است 12 - تغییر شکل دادن سلولهای جنسی در مردان استعمال دخانیات باعث کاهش تعداد اسپرم و کاهش جریان خون در آلت تناسلی مردان و ناتوانی جنسی در این افراد میشود. ناباروری جنسی در مردان سیگاری نیز متداولتر از افراد غیر سیگاری است. 13 - سرطان بیش از 40 عنصر سرطانزا در دود سیگار وجود دارد احتمال سرطان ریه 22 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری است. طبق تحقیقات بی شماری که انجام شده است در صورت ادامه استعمال دخانیات توسط افراد سیگاری، احتمال مبتلا شدن آنها به انواع سرطانهای دیگر از قبیل زبان، دهان، غدد، بزاق و حلق (6 تا 27 برابر)، سرطان بینی (2 مرتبه بیشتر)، گلو (12 مرتبه)، مری (8 تا 10 برابر)، حنجره (10 تا 18 برابر)، معده (2 تا 3 برابر)، کلیه (5 برابر)، آلت تناسلی مرد (2 تا 3 برابر)، لوزالمعده (2 تا 5 برابر) مقعد (5 تا 6 مرتبه) وجود دارد.