سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 مهر 89 -

احمدینژاد "قدرت نرم " را در لبنان به کار برد

پنج شنبه 89 مهر 29 ساعت 6:52 عصر
 احمدی‌نژاد "قدرت نرم " را در لبنان به کار برد


روزنامه آمریکایی "هافینگتون‌ پست "، 20 سال قبل، "جوزف نای " نظریه پرداز مشهور آمریکایی واژه "قدرت نرم " را برای شرح آنچه به عنوان یک فاکتور پراهمیت در سیاست‌های بین‌المللی دیده بود، ابداع کرد.
این به معنی ظرفیت "گرفتن آنچه شما می‌خواهید از دیگران است " بر همین اساس نظریه او با توانایی به زور وادار کردن دیگران از طریق اعمال قدرت نظامی و یا اقتصادی "سخت " در تضاد است.
هنگامی که موضوع قدرت نرم در خصوص ایران مطرح می‌شود جنجال بر انگیز است.
به نظر می‌رسد بیشتر تحلیلگران آماده‌اند بپذیرند


قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه در چند سال اول دهه جاری به طرز چشمگیری افزایش داشته است. اما بسیاری از تحلیلگران غربی درحال حاضر بر این باورند که قدرت نرم منطقه‌ای تهران در چند سال گذشته یعنی درست پس از روی کار آمدن "باراک اوباما " رئیس جمهوری آمریکا، وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران و تحمیل تحریم‌های جدید علیه ایران کاهش یافته است.
دیگران از جمله نویسندگان این گزارش که جزء مدیران پروژه ایران در بنیاد آمریکای جدید هستند معتقدند که قدرت نرم ایران همچنان از لحاظ راهبردی قابل توجه و چشمگیر باقی مانده است و شاید حتی هنوز در حال افزایش است.
در این خصوص، ما با دو تحول روبرو هستیم. اول، محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران به بیروت سفر کرد. با این همه "رابرت گیبس " سخنگوی کاخ سفید گفت این دیدار نشاندهنده این است که احمدی نژاد همچنان به "روش‌های تحریک‌آمیز " خود ادامه می‌دهد و اینکه حزب‌الله وفاداری به ایران را به وفاداری به لبنان ترجیح می‌دهد.
روزنامه کریستین ساینس مانیتور نیز استقبال ده‌ها هزار نفری مردم لبنان از احمدی نژاد را هیجان انگیز توصیف کرد.
هافینگتون پست ادامه داد: در صورتیکه احمدی‌نژاد همانطور که برنامه ریزی شده به جنوب لبنان برود و از روستاهای نزدیک مرز با اسرائیل دیدن کند ما باید منتظر احساسات سیاسی در پشت‌بام‌های هر دو طرفدار ایران و ضد ایران باشیم.
این تعجب برانگیز نخواهد بود زیرا نگاه کردن احمدی نژاد به مرز اسرائیل به همراه همپیمانان خود در حزب الله کابوسی برای بیشتر اسرائیلی‌ها و بسیاری از دوستان آنان در غرب است، در حالیکه برای حزب‌الله و همپیمانان آن در منطقه این امر یک لحظه غرور آفرین مقاومت است که از مدت‌ها قبل در انتظار چشیدن آن هستند.
هافینگتون پست افزود: ما معتقدیم که هیچ یک از رهبران غربی یا حتی عربی جرات ندارند امروز به مانند احمدی‌نژاد به بیروت سفر کنند و در این شهر با خودروی رو باز حرکت کنند و ده‌ها هزار نفر از مردم مشتاق را به سوی خود جذب کنند. و این واقعیت است، حتی اگر آمریکا و همپیمانان عرب و اروپایی آن مبالغ هنگفت و سرمایه سیاسی را برای تحکیم یک دستور کار سیاسی "طرفدار غرب " در لبنان به کار گیرند.
اگر ایران امروز قدرت نرم واقعی در خاورمیانه را در اختیار دارد - همانطور که ما عقیده داریم در اختیار دارد- این قدرت در یک بخش کوچک نیست زیرا این کشور برنده‌ها را با جای بازنده‌ها به مانند همپیمانان آن در صحنه‌های منطقه‌ای کلیدی برگزیده است.
فرقی نمی‌کند ما درباره حزب الله در لبنان یا حماس در فلسطین و یا احزاب شیعی در عراق صحبت کنیم، [واقعیت این است که] همپیمانان منطقه‌ای ایران نیروهای سیاسی اصیل هستند که این نیروها پیروز انتخابات می‌شوند.
هافینگتون پست در پایان تاکید می‌کند: تمام این موارد نشان دهنده یک نکته راهبردی مهم است و آن اینکه آمریکا در دستیابی به اهداف سیاسی اعلام شده خود در خاورمیانه در حال ضعیف شدن است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی روز به روز در حال قدرتمندتر شدن در دستیابی به اهداف خود است. این واقعیت باید باعث تغییر اساسی "راهبرد بزرگ " آمریکا در این بخش سیاسی از جهان شود.

نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


استفاده از علائم گروه‏هاى منحرف

جمعه 89 مهر 23 ساعت 8:32 صبح
 

استفاده از علائم گروه‏هاى منحرف



اخیراً استفاده از آرم‏ها و نمادهاى گروه‏هاى منحرف از جمله شیطان‏پرستان، رپ و هوى متال در برخى از مناطق شهر در بین جوانان پسر به‏ویژه گروه‏هاى سنى هجده تا سى‏ساله افزایش محسوسى یافته است.
 به جز علائم این گروه‏ها، استفاده از علائم گروه‏هاى دیگرى از جمله گروه‏هاى منحرف جنسى نظیر Play boy و گردنبند صلیب به صورت محدود در بین جوانان پسر مشاهده مى‏شود. استفاده از گردنبند صلیب در قشر جوان به‏خصوص در بین جوانان در حال رشد است.
با وجود افزایش استفاده از علایم و آرم‏هاى منتسب به گروه‏هاى منحرف، به نظر مى‏رسد بیشتر استفاده‏کنندگان به صورت غیرآگاهانه و از روى بى ‏اطلاعى و فقط از روى پیروى از مد و احساسات زودگذر اقدام به استفاده از علایم مى‏کنند.
به نظر مى‏رسد این اقدام فاقد پشتوانه فکرى خاصى باشد ولى با این حال به منظور جلوگیرى از سوءاستفاده‏هاى احتمالى و از بین رفتن قبح مسأله، بالا بردن آگاهی با تحقیق و پژوهش در زمینه های مختلف باعث میشود که با آگاهی کامل با مسائل رو به رو شویم و به راحتی فریب دشمنان را نخوریم امید است که تمام جوانان گمراه به راه راست هدایت شده.


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


هتک حرمت صهیونیست ها به قرآن

سه شنبه 89 مهر 13 ساعت 6:35 عصر
شبکه الجزیره با اعلام خبر اقدام توهین‌آمیز شهرک‌نشینان صهیونیست در به آتش کشیدن یک مسجد در بیت الحم اعلام کرد که صهیوینست‌ها صحن این مسجد را به آتش کشیده‌اند.
این شبکه اعلام کرد که در آتش‌سوزی این مسجد در روستای "بیت فجار" تعداد زیادی قرآن‌ توسط شهرک‌نشینان صهیونیست به آتش کشیده شد.
از سوی دیگر الجزیره خبر داد که قرار است عصر امروز نیز شهرک‌نشینان صهیونیست در اعتراض به عدم تخریب یک مسجد در روستای "بورین" در جنوب نابلس تظاهرات کنند.
الجزیره اعلام کرد که این اقدامات تحریک‌کننده صهیونیست‌ها در حالی انجام می‌شود که قرار است جلسه هفتگی کابینه رژیم صهیونیستی با هدف بررسی آینده مذاکرات سازش در سایه ادامه شهرک‌سازی‌ها به ریاست "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر این رژیم برگزار شود.

نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


شناخت دفاع مقدس

پنج شنبه 89 مهر 1 ساعت 7:38 عصر
نسبت ما با هشت سال دفاع مقدس چیست ؟چرا به این جنگ اصطلاح ترکیبی «دفاع مقدس» را اطلاق کرده ایم؟ این دفاع مقدس در دیروز و امروز و فردای ما چه نقشی داشته و دارد؟ ما چه کسانی هستیم ؟ در چه دنیایی زندگی می کنیم ؟ در چه دوره و زمانه ای به سر می بریم ؟ صد سال دیگر ما و مردم جهان درباره ی این جنگ چه فکری می کنیم و می کنند ؟
آیا نام و نشانی از آن باقی خواهد ماند ؟ آیا این جنگ تاثیری بر روند کلی تاریخ و مسیر آن داشته است و خواهد داشت؟
ظاهرا جنگ ، اتفاقی بوده که گذشته، به تاریخ پیوسته و مثل اتفاقات دیگر تاریخ، هیچ وقت باز نخواهد شد؛ مثل جنگ های جهانی اول و دوم و مثل جنگ ویتنام، یا حمله ی مغول، یا آتش زدن به دست سربازان ایران باستان ، آن پیرمرد ( که هم پیر و مرشد ما بود و هم امام ) همیشه می گفت و تاکید می کرد که این جنگ برای ما نعمت بوده است. امام (ره) در بیانیه ای که به مناسبت پذیرش قطعنامه صادر کرد، دو بار تأکید داشت که این جنگ هر روز برای ما بر کتی داشته است . می گفت ما در این جنگ، ابهت شرق و غرب را شکستیم ... این جنگ تمام نشده و روزی به آزادی قدس عزیز منجر خواهد شد و...» .
دیدیم که خیلی طول نکشید و صدام با چه خفتی رفت. رفت که در کنار بسیاری از حکمرانان و سلاطین جور و ستم تاریخ در زیر عمیق ترین طبقات دوزخ برای ابد ماندگار شود و منتظر «بوش» ها و «اولمرت» ها بماند؛ در تنگنا و فشاری عظیم، چون میخی که بر دیوار سنگی کوفته باشند؛ که اگر می دانست جایگاه ابدی او چنین تنگنای وحشتناکی است ، هیچ وقت هوس خوزستان را نمی کرد. هیچ وقت آن همه خانواده را داغدار و بی سرپرست و آن همه انسان را شیمیایی و قطع نخاعی نمی کرد؛ آن همه خانه ی ویرانه از خود بر جای نمی گذاشت . او را به حضرت کبریایی« مالک یوم الدین » بسپاریم و بگذریم. ( خداوند سرنوشت همه ی ما را از زمین تا آسمان از صدام و صدامیان تاریخ دور کناد!)
پیرمرد اگر چه بعد از پذیرش قطعنامه و نوشیدن آن جام زهر معروف، همان جام ناکامی هایی که تمامی مردان مرد تاریخ به کم و بیش روزی شان بود ( و مرد مردان ، آن شیر بیشه ی توحید، مولای متقیان (ع) از همه بیشتر !...) دیگر هیچ گاه در دیدارهای عمومی سخن نگفت و سخنرانی نکرد، اما هرگز تردید نداشت که جنگ برای انقلاب ما یک برکت و نعمت بود و... ما هیچ وقت در هیچ یک از مراحل جنگ، پشیمان و نادم نبوده ایم و نیستیم...
انقلاب نوپای ایران مشکلات عدیده ای داشت. از تجزیه طلبان کردستان و ترکمن صحرا گرفته تا دار و دسته ی شدیدا تشکیلاتی و چریکی و منظم منافقین، تا آنجا که هنوز سلطنت طلبان رژیم گذشته به صورت جدی، کاملا امیدوار بودند که امروز و فردا به قدرت باز گردند ؛ حتی کارمندان دستگاه ساواک نیز رسما و علنا راهپیمایی می کردند و حقوق معوقه ی خود را مطالبه می نمودند.
نیروهای انقلابی اگر چه کلی آرمان و آرزو داشتند، اما تقریبا می توان مدعی شد که هیچ ذهنیت روشنی از آینده خود و انقلابشان نداشتند. مردم فقط به دلیل ارادتی که از نظر معنوی به امام (ره)داشتند، بالای نود درصد به جمهوری اسلامی ( نه یک کلمه زیاد، نه یک کلمه کم ) رای دادند. اما «جمهوری اسلامی » عمدتا یک ترکیب واژگانی و آرمانی بود و مغزهای متفکر انقلاب تازه داشتند حدود و ثغور آن را مشخص کرده و آن را تبدیل به نظام جامع و کاملی برای حکومت کردن می نمودند ؛ یعنی هنوز از سوسیالیست های کمونیسم گرفته تا لیبرالیسم های ملی گرا قصد داشتند چون شیاطین در نطفه ی مقدس انقلاب اسلامی رسوخ و جلوس کنند. تنها کسی که بلند قامت تر از همه افق روشن آینده را می دید و ساحل نجات را می شناخت و از ملکوت، ماهیت انقلاب اسلامی در آسمان های پرتو های روشنی بر قلبش تابیده و می دانست چه می خواهیم ( یا بهتر آنکه: خدا چه می خواهد ) و لحظه ای تردید و ذره ای تذبذب در هیچ یک از مبانی اساسی انقلاب اسلامی نداشت، فقط آن پیرمرد بود. او بود که از مدت ها پیش ، وقتی هنوز طلبه ای بیش نبود و در محضر بزرگانی چون مرحوم آیت الله شاه آبادی درس اخلاق و معرفت می خواند، می دانست و شنیده بود که سیدی از قم قیام خواهد کرد و پرچم ولایت را برخواهد افراشت و شرق و غرب عالم کفر زده ی پیش از عصر ظهور را به زبونی خواهد کشاند و مقدمات قیام قائم آل محمد (عج) را فراهم نموده و پرچم انقلابش را به دست با کفایت آن موعود امم ( روحی و ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) خواهد سپرد...
و آن سید ، تو هستی ؛ روح الله !
در پیوست های کتاب «شذرات العارفین » متعلق به مرحوم آیت الله شاه آبادی، توسط یکی از فرزندان آن بزرگوار نقل شده که : یک روز حضرت امام راحل (ره) خوابی را برای مرحوم شاه آبادی نقل می کند. ) لازم به ذکر نیست که مرحوم شاه آبادی از اکابر و نوادر عرفا و علمای معاصر بوده و همگان بر این موضوع اتفاق نظر دارند. ) امام می فرماید: خواب دیدم که در خوزستان هستم و از همه جا دود بلند می شود و اکثر نخل ها سربریده هستند.
مرحوم شاه آبادی می فرماید : شما روزی قیام خواهید کرد و حکومت پادشاهی پهلوی را ساقط می نمایید. در آن دوره از طرف عراق به شما حمله شده و جنگ سختی در پیش خواهید داشت... بدان که آن روز، خود حضرت سید الشهداء (ع) پرچمدار شماست و کشتگان شما شهدای راه ابا عبدالله (ع) خواهند بود.» (جالب آنکه حکایت این خواب را فرزند شریف مرحوم آیت الله شاه آبادی بعد از دوران جنگ و رحلت حضرت امام نقل می فرمایند و تا آن هنگام اصلا به خاطر نداشته اند. )
در دنیا نظیر نداشت که یک کشور عقب مانده ی جهان سومی با ابر قدرت های شرق و غرب عالم در افتد و برخلاف میل ، اراده و سیاست های آمریکا و انگلیس و موساد پا برجای بماند. بهترین دوستان معدود انقلاب اسلامی نیز با دیده ی ترحم بدان نگاه کرده و به منافع موقت خود با این نظام نظر داشتند.
انقلاب ما نسبت به انقلاب های مشابه در اقصی نقاط جهان، بیشتر شبیه به یک شورش عمومی و قیام هیجانی توده ی مردم بود! نه مبارزه ی مسلحانه چندانی، نه تشکیلات منظم و مشخصی ، نه الگوهای معینی برای اقتصاد و سیاست، نه طبقات اجتماعی متمایزی برای حمایت، و نه... تمامی نظریه پردازان آکادمیک جهان، تمامی مفسران سیاسی ، تمامی فلاسفه ی اجتماعی ، همه و همه انگشت به دهان و مبهوت مانده و دنبال سرنخ هایی در تاریخ ده ساله و صد ساله ی ایران می گشتند و در مخیله شان هم خطور نمی کرد که این سرنخ ها تا قیام یکی از نوادگان حضرت ختمی مرتبت (ص) در کربلا امتداد داشته باشد! این انقلاب برای آنها، از هر طرف که نگاه می کردند، بیشتر شکل و شمایل یک حادثه و اتفاق ناگهانی را داشت، تا انقلاب! بنابراین ، همه منتظر بودند که این تصادف و اتفاق ، مثل همه ی تصادفات دیگر، بگذرد و تمام شود؛ فی المثال ، خود آمریکا با آن همه توان اطلاعاتی و نهادهای آکادمیک و نیرومند آمار گیری و ماهواره های جاسوسی و شبکه های پیچیده و گسترده ی این چنینی تا زمان ماجرای « مک فارلین » و اوج گرفتن جنگ ایران و عراق سردرگم بود و نمی دانست در برابر انقلاب اسلامی چه موضعی بگیرد. اگر چه جزو اولین کشورهایی بود که انقلاب ایران را به رسمیت شناخت، اما هر لحظه منتظر سقوط آن بود و نمی خواست در دوران پس از آن قافیه را به رقبای سیاسی خود ببازد و این جزیره ی ثبات و حوزه ی نفوذ قدیمی و مطمئن خود را از دست دهد. می خواست چون کفتاری اطراف انقلاب بپلکد و به محض از نفس افتادنش دوباره آن را به دندان بگیرد.
در آن وضعیت بحرانی حمله ی نظامی صدام پیش از آنکه تیر خلاص انقلاب اسلامی باشد،حرکتی بود برای کنترل جریان سقوط نظام و اینکه منافع عظیم موجود در این سرزمین چگونه تقسیم شود و سهم هر یک از قدرت های مسلط جهان چقدر باشد! جریان ها و گروه هایی مثل سازمان منافقین نیز می خواستند از بختیار و ملی گراها و سلطنت طلب های خارج از کشور عقب نمانند و از آینده سهم مطمئنی داشته باشند.
همان طور که آمریکا بعد از جریان «ملک فارلین » تکلیف خود را با انقلاب اسلامی یکسره کرد و به شدت هر چه تمام تر جانب عراق و ارتجاع عرب منطقه را گرفت. باقی دشمنان داخلی ایران اسلامی نیز شمشیر های خود را از رو بستند.
انقلاب اسلامی ایران روز به روز بیشتر جان می گرفت و جان تمامی دشمنانش را به لب می رساند؛ از طبس گرفته تا خوزستان، دشمن هر چه می کرد، بدتر می شد و هر فتنه ای که تدارک می دید به خودش بر می گشت ؛ تا آنجا که امروز حتی خود ما هم نمی دانیم که اگر جنگ آغاز نمی شد، انقلاب اسلامی با آن همه دشمنان رقم به رقم داخلی و رنگ به رنگ خارجی چه می کرد و چگونه دوام می آورد!
ماجرا فقط این نبود که جنگ تحمیلی آحاد ملت ایران را چون ید واحده متحد کرده بود و از ماهیت پلشت تمام دشمنان داخلی و خارجی نظام پرده برداشته بود... که چقدر خائن و ناجوانمردانه و در پس حرف ها و استدلال های گوناگون و گسترده شان چه نیت و ذات پلیدی دارند... که انصافا بدون وقوع دفاع مقدس، چگونه ممکن بود « بنی صدر » ها و «مسعود رجوی » ها را شناخت و در هر شرایطی و برای هر آینده ای ، به کلی از امثال آنان قطع امید کرده و پرونده شان را بست ؟! همین منافق تا آن زمان، کل انقلاب را نتیجه ی مبارزه و جانفشانی های امثال خود دانسته و حتی خودشان هم باورشان نمی شد که تا بدین حد حاضر به خیانت نسبت به آب و خاک خودشان باشند و امثال بنی صدر هم بدون وقوع جنگ تحمیلی و تا پیش از حضور در صحرای محشر و روز قیامت ، شاید اصلا به خیالشان خطور نمی کرد که یک انسان بدون تمسک به ریسمان مستحکم دین و ایمان الهی و صرفا با ادعاهای پوچ و وطن پرستانه ی فاقد ارزش های اسلامی ، چقدر امکان دارد خوار و خفیف و بی ارزش باشند !
پیرمرد می گفت ما در این جنگ دوست و دشمن خود، ملت و کشور و دین نو مذهب خود را شناختیم. الحق که دوران هشت ساله ی دفاع مقدس ما مصداق آیه روشن « والله خیر الماکرین » بود! حتی شیطان ( و شیطان بزرگ ، آمریکا ) هم نمی دانست با آغاز و آتش افروزی این جنگ علیه انقلاب، باعث استحکام یافتن پی و بنیان آن خواهد شد. ما ملتی بودیم که خودمان هم از این همه عشق و ایمان و اخلاص مان نسبت به اسلام و طریقت کبرای مصطفوی (ص) و شریعت عظمای مرتضوی (ع) خبر نداشتیم. نمی دانستیم گوهر گرانبهای چه دین و آیینی در دست های ماست و این انقلاب تا کجاها در معنویت قدسی اسلام و مسلمانی ریشه دارد. نمی دانستیم ولایت فقیه یعنی چه و دولت عشق یعنی کدام. صف کشیدن هایمان برای اعزام به جبهه، راهپیمایی هایمان ، رای دادن هایمان و ... گاهی برای خودمان نیز عجیب است و فقط برای سیستم های آماری و اطلاعاتی استکبار غرب، غیر قابل پیش بینی نیست !
تمام فراز و فرودهای جنگ برای ما برکت بود. همان طور که بعد از جنگ، حمله ی آمریکا به صدام، جنگ سی و سه روزه لبنان، پیروزی حماس در انتخابات مردم فلسطین، پیروزی شیعیان یمن در انتخابات مجلس آن کشور و... همه و همه نهایتا به نفع انقلاب اسلامی بوده و هست و خواهد بود. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. والسلام.

نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]