سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 آیین 1 -

اعمالی کثیف برای اهدافی کثیفتر !!!

پنج شنبه 89 شهریور 25 ساعت 7:19 عصر

 یکی از افسران بازنشسته ی اسراییلی که نخواست نامش فاش شود از یکی دیگر از جنایات ضد انسانی اسراییل  در دو دهه گذشته پرده برداشت . به نقل از این در جه دار اسراییلی از سال 1986 تا کنون مرکزی به نام فرزندان موعود به منظور پرورش  کودکان جهت خدمت در ارتش و با هدف افزایش نژاد یهود تاسیس شده که سالهاست به کار خود ادامه  میدهد. این سازمان مخفی در ابتدا مسئول جمع آوری وانتقال افراد بی بضاعت به اسراییل بود تا از این طریق جمعیت  یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی را افزایش دهد ولی بعد ها طبق تصمیم سران اسراییل به سازمانی نژاد  پرستانه وضد انسانی تبدیل شد . در این سازمان جدید از طریق بسیاری از مراکز اسراییلی در سراسر دنیا دختران وزنان بی سرپرست و بی خانمان  شناسایی وبعد از دعوت به دین یهود ووعده های پوچ نسبت به انتقال آنها به سرزمینهای اشغالی اقدام می شود. آنها در اسراییل هرگز به رویاهای خود نمی رسند بلکه به همین سازمان منتقل شده ودر ازای دریافت حد اقل  امکانات موظف اند تا پنج سال در اختیار افسران و درجه داران وحتی سربازان باشند (به منظور انواع سوء استفاده  ها )در این مدت علاوه بر سایر بهره کشی های جنسی وغیر جنسی آنها موظف اند 3-2 فرزند برای ارتش به دنیا  بیاورند (فرزندانی که هرگز پدران خود را نخواهند شناخت )این فرزندان متعلق به ارتش اسراییل هستند وحتی خود  شان هم نمی شناسند . به گفته این افسر اسراییلی اسراییل از این کار سه هدف عمده را دنبال میکند:   1-تربیت  نژاد یکدست یهودی از نسل افسران  2-تربیت افراد مطیع از دوران خرد سالی جهت خدمت در ارتش 3-تربیت افرادی که هیچ وابستگی خانوادگی نداشته  باشند تا بتوانند در جنگها به دور از عواطف خانوادگی حضور یابند. مادران این بچه ها که شاید دیگر بعد از تولد فرزندان خود را نخواهند دید به علت تحمل فشارهای روانی خیلی زود دچار ناراحتی های جسمی وروانی شده و اگر خیلی شانس بیاورند به عنوان کلفت و پیش خدمت در منازل  ثروتمندان اسرییلی مشغول به کار خواهند شد . به گفته این افسر اسراییلی از این دست سربازان برای اولین بار در جنگ 33روزه به طور سازمانیافته استفاده شد  که برآورد عملکرد نظامی آنها تا به حال بسار نا امید کننده بوده است.

هشدار: امروزه رژیم اشغال گر قدس به هر کاری دست میزند که تمامیت پوچ خود را به هر شکل حفظ و گسترش دهد . حال که ما با چنین انسان های پلیدی رو به رو هستیم باید تمام تلاش خود را بکنیم تا چهره ی واقعی آنان را به دنیا بشناسانیم .

 

 


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


جوانمردی پاک سرشت

شنبه 89 شهریور 20 ساعت 6:47 عصر

قصه پهلوانی پوریای ولی

هنگام سحر و اذان، در تاریک و روشن بامداد، مردی تنومند و بلند قامت از خانه ای بیرون آمد و قدم در کوچه ای تنگ نهاد. از میان دیوارهای کوتاه و بلند شهر گذشت و به مسجد آن شهر نزدیک شد . صدای اذان صبح از گلدسته ها به گوش می رسید. پهلوان وضو ساخت و با خدای خود، به راز و نیاز پرداخت. هنوز چیزی نگذشته بود که از پشت یکی از ستونهای مسجد، صدای گریه پیرزنی را شنید که به درگاه خدا چنین التماس می کند: خداوندا ! رو به درگاه تو آورده ام، نیازمندم و از تو حاجت می طلبم، نا امیدم مکن.

مرد بی تاب شد، با خود اندیشید، حتماً این زن تنگدست و نیازمند است. آرام به پیرزن نزدیک شد . او را دید که بشقابی حلوا در دست دارد. با لحنی سرشار از مهربانی پرسید: چه حاجتی داری مادر؟

 چون پیرزن اندکی آرام شد، گفت: ای جوانمرد، التماس دعا دارم. برای من و پسرم دعا کن.

 مرد پرسید مشکل تو و پسرت چیست؟

پیرزن آهی سرد از دل برآورد و گفت: پسری دارم زورمند و دلاور که پهلوان هندوستان است و در شهر و دیار خود پرآوازه است. هر جا نام و نشان پهلوانی را می شنود، عزم کشتی گرفتن با وی می کند. شکر خدا که تاکنون پیروز شده و تا امروز هیچکس نتوانسته پشت او را به خاک برساند. اکنون پهلوانی از خوارزم به شهر ما وارد شده و قصد هماوردی با پسر من را دارد، می ترسم پسرم مغلوب شود و روی بازگشت به شهر خود را نداشته باشد. این پهلوان که کسی جز پوریای ولی نبود، فهمید که رقیب هندی او، پسر این پیرزن است. پوریای ولی، طاقت دیدن اشکهای آن مادر غمگین را نداشت. دلداریش داد و گفت : به لطف خدا امیدوار باش مادر، خداوند دعای مادران دل شکسته را مستجاب می کند. این را گفت و با حالتی پریشان، از پیرزن دور شد و از مسجد بیرون رفت.

پس از آن پوریای ولی با خود فکر کرد که فردا چه باید بکند، اگر قویتر از آن پهلوان باشد و بتواند او را به زمین بزند، آیا طعم شکست را به او بچشاند؟ یا باتوجه به تمنای مادر او، مقاومت جدی نکند و زمینه پیروزی حریف را فراهم نماید. برای مدتی پوریای ولی، در شک و تردید بود. ناگهان از دایره تردید بیرون آمد، لبخندی زد و تصمیمی قاطع گرفت. او می دانست قهرمان واقعی کسی است که نفس سرکش خود را مهار کند. او خواست که غرور خود را بشکند و بقول مولوی ( شیر آن است که خود را بشکند ) البته این انتخاب، بسیار دشوار بود.  چون روز موعود فرا رسید و پوریای ولی، پنجه در پنجه حریف افکند، خویشتن را بسیار قوی و حریف را دربرابر خود ضعیف دید تا آنجا که می توانست به آسانی پشت او را به خاک برساند. اما عهد خود را بیاد آورد. برای آنکه کسی متوجه نشود، مدتی با او دست و پنجه نرم کرد، اما طوری رفتار کرد که دیگران احساس کنند حریف وی قویتر است. پس از لحظاتی، پوریای ولی، این پهلوان نام آور  بر زمین افتاد و حریف روی سینه اش نشست. در همان وقت به او احساس عجیبی دست داد. مثل این بود که درهای حکمت به روی او گشوده شده و وی پاداش جهاد با نفس را مشاهده کرد.

دوستان پوریای ولی که از توانایی بدنی او به خوبی آگاه بودند، از شکست او در رقابت با پهلوان هندی در شگفت بودند. چند روز بعد از آن واقعه، سلطان جونه ( حاکم آن منطقه در هند) مجلسی ترتیب داد تا در آن از پهلوان پوریای ولی دلجویی کند. در آن هنگام، پهلوان هندی که در مجلس حضور داشت، پیش آمد و خود را به پای پوریای ولی افکند و بازوبند پهلوانی را به او تقدیم کرد. او گفت من در ضمن مسابقه، متوجه گذشت و جوانمردی تو شدم. پوریای از اینکه رازش برملا شده بود، متاثر و پریشان شد اما دوستان او خوشحال شدند و ماجرای این فداکاری بزرگ در همه شهرها پیچید. از آن پس، از پوریای ولی به عنوان یکی از جوانمردان و اولیای خدا یاد می شود.

پوریای ولی اضافه بر قدرت پهلوانی و نیرومندی بدن، صفات آشکار و پسندیده ای داشته که او را از دیگر پهلوانان، متمایز می ساخته است. پهلوانان و ورزشکاران با یاد او، جوانمردی را پاس می دارند.

 


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


تجاوز به زن باردار به بهانه تطهیر روح!

پنج شنبه 89 شهریور 4 ساعت 7:23 عصر
تجاوز به زن باردار به بهانه تطهیر روح!
با اظهارات یک خانواده صدمه دیده از سوء استفاده های یک مرد شیاد هر لحظه ابعاد بیشتری از جنایتهای خاموش این مرد شیطان صفت آشکار می شود.
                       
 با اظهارات یک خانواده صدمه دیده از سوء استفاده های یک مرد شیاد هر لحظه ابعاد بیشتری از جنایتهای خاموش مرد شیطان صفت آشکار می شود و این در حالی است که او با وثیقه ای سبک آزادانه به کارها و تهدیدهای خود ادامه می دهد.

خانواده های بسیاری اکنون در آستانه فروپاشی قرار گرفته اند و این توجه جدی و بیش از پیش سربازان گمنام امام زمان (عج) را برای مهار شیطان صفتی های این مرد هوسران می طلبد.

اعضای این خانواده که آثار شرم و خجالت در صورتشان هویداست، ابعاد تکان دهنده ای از نقشه های شوم یک مرد لاقید و مطیع هوای نفس را افشا کردند که می تواند مایه عبرت خانواده ها و هشداری جدی برای مسئولان باشد.

خلاصه ای از اظهارات پدر این خانواده:
دخترو پسر ما بزرگ شده بودند و ما به عنوان والدین دلسوز به دنبال راهی می گشتیم که بهترین ارتباط را با فرزندانمان داشته باشیم، آنها مفهوم خوشبختی و درک متقابل پدر و مادر را حس کنند و آینده ای خوب داشته باشند.

توسط همسرم با یکی از خانمهایی که خود را از مشاوران نمونه وزارت آموزش و پرورش معرفی می کرد آشنا شدیم. خانم "الف" دارای تحصیلات مرتبط با روانشناسی است و متاسفانه خود را در پوشش حجاب کامل و ظاهر متخلق به اخلاق پنهان نموده است.
این زن ما را به مردی در یکی از شهرهای غرب تهران معرفی کرد. از لحظه ای که وارد خانه شیطان شدیم همه چیز به هم ریخت.

در ادامه همسر این مرد و مادر فرزندان خانواده گفت:
خانه این مرد شیطانی بسیار بزرگ و به سبک بعض معابد هندوها ساخته شده است. بالای آن دارای 8 اتاق کوچک است که افرادی دو به دو (مرد و زن) و گاه تنها در هر اتاق نگهداری می شوند. مرد شیاد گاه به دختر و پسرهای فراری پناه می دهد تا سربزنگاه از ایشان سوء استفاده کند. این زن ادامه می دهد که پس از مراجعه ما به خانه شیطان، او - با اطلاعاتی که از خانم "الف" از قبل گرفته بود و تظاهر می کرد خودش از غیب آنها را می داند - تجویز کرد که من و دخترم به مدت هشت ماه باید در یک از این اتاقها اقامت کنیم تا روح ما پالایش شود!

در این مدت همسرم و پسرم هم حق نداشتند ما را ملاقات کنند و ما با باید تحت تعالیم او قرار می گیرفتیم.
این زن سپس در حالیکه اشک می ریخت عنوان کرد که در بی خبری همسر و پسرش،دختر جوان شوهر دارش چند با مورد تجاوز قرار گرفته و چون آنها حق تماس و دیدار نداشته اند از این موضوع نیز بی خبر بوده اند.

وی ادامه می دهد، دخترش به تازگی رخت عروسی برتن کرده و از همسرش باردار بوده است. اما صاحب خانه شیطان او را توبیخ کرده که چرا بدون اذن او باردار شده و باید فرزندش را سقط کند. بنابراین او را با مشت و لگد اماج حملات خود قرار می دهد.
این زن ادامه داد این عمل سقط جنین با همکاری دو همدست وی از جمله «محبوبه.م»که در حال خواندن پزشکی هست انجام شده است.

او در ادامه برای تطهیر روح دختر بیچاره و برای شستن گناه او از اطاعت نکردن از شیطان به او تجاوز می کند...

عکسها و فیلمهای جلسات خانه شیطان برای در اختیار قراردادن به مسئولین امر موجود است.
بیاییم با اطلاع رسانی کاری کنیم که دیگر کسی فریب این شیطان صفتان را نخورد         
                                                                                                                                                                                                                                                      انشا الله

نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


ثواب طلاوت قرآن

پنج شنبه 89 مرداد 28 ساعت 7:35 عصر

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در فضیلت قرائت قرآن در منزل فرموده‌اند: خانه‌های خود را به تلاوت قرآن روشن کنید و آنها را گورستان نکنید. چنانچه یهود و نصاری کردند، در کلیساها و عبادتگاه‌های خود نماز کنند، ولی خانه‌های خویش را معطل گذارند زیرا که هر گاه در خانه تلاوت قرآن بسیار شد، خیر و برکتش زیاد شود و اهل آن به وسعت رسند و آن خانه برای اهل آسمان درخشندگی دارد چنانچه ستارگان آسمان برای اهل زمین می‌درخشند.»[1]

                                                                            


امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودند: «خانه‌ای که در آن شخص مسلمانی قرآن می‌خواند، اهل آسمان آن خانه را بنگرند چنانچه اهل دنیا ستاره درخشان را در آسمان بنگرند.»نیز فرموده‌اند:
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: خانه‌ای که در آن قرآن خوانده شود و ذکر خدای ـ عزّوجلّ ـ در آن بشود، برکتش بسیار شود و فرشتگان در آن بیایند و شیاطین از آن دور شوند و برای اهل آسمان می‌درخشند چنانچه ستارگان برای اهل زمین می‌درخشند و خانه‌ای که در آن قرآن خوانده نشود، و ذکر خدای ـ عزّوجلّ ـ در آن نشود، برکتش کم شود و فرشتگان از آن دور شوند و شیاطین در آن حاضر گردند.»
[2]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «هر که قرآن را از روی آن بخواند از دیدگان خود بهره‌مند شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آنها کافر باشند. هر آینه من خوش دارم در خانه قرآنی باشد که خدای ـ عزّوجلّ ـ به آن سبب شیطان‌ها را از آن خانه دور کند. سه چیز است که به درگاه خدای ـ عزّوجلّ ـ شکایت کند، مسجد ویرانی که اهلش در آن نماز نخوانند و دانشمند و عالمی که میان نادان‌ها و جاهلان باشد و قرآنی که گرد به آن نشسته و کسی آن را نخواند.»[3]
از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ منقول است که: «به امت من کمتر از سه چیز داده نشده: زیبایی، آواز خوش و حافظه. از جمله زیباترین زیبایی‌ها موی زیبا و نغمه آواز خوش است. هر چیزی زینتی دارد و زینت قرآن آواز خوش است.»[4]
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که: «رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: مرد عجمی (غیر عرب) از امت من قرآن را عجمی می‌خواند (یعنی مراعات تجوید و محسنات قرائت را نمی‌کند یا اعراب آن را غلط می‌خواند) و فرشتگان آن را به عربی صحیح بالا می‌برند.»[5]
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر می‌خواهید با خدا سخن بگویید پس قرآن بخوانید.»[6]
همچنین آن بزرگوار فرموده‌اند: «قلب‌ها نیز مانند آهن زنگار می‌گیرد. سؤال شد با چه چیزی زنگار را باید زدود؟ فرمود: خواندن قرآن.»[7]
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ظاهر قرآن دلنواز و مسرت‌خیز و باطنش عمیق است.»[8]
و رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در فضیلت قرائت قرآن چنین فرموده است: «قرآن بخوانید، زیرا خواندن آن گناهان را می‌شوید و سدی در برابر آتش می‌گردد و مانع عذاب می‌شود. از خواندن قرآن غفلت نکن، زیرا لب را زنده می‌کند و از گناه، تو را باز می‌دارد. کسی که قرآن می‌خواند در درجات نبوت قرار گرفته غیر از آن‌که، به او وحی نمی‌شود.»[9]
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاداش خواندن قرآن مجید، مطالب زیر را مطرح نموده‌اند: «بهترین شما آن کسی است که قرآن را فراگیرد و به دیگران هم بیاموزد. بهترین عبادات، خواندن قرآن است. و شریف‌ترین کسان از امت من کسی است که حامل قرآن باشد و اصحاب شب بیداری و قرائت قرآن در نمیه دوم شب. هیچ پدری نیست که فرزند خود را قرآن بیاموزد مگر این‌که خدای بزرگ روز قیامت، تاج کرامت بر سر پدر و مادر او گذارد و لباس بر آنان بپوشاند. لباسی که در دنیا، مردم مثلش را ندیده باشند. هر کس به قرآن خواندن مشغول و به یاد من باشد، هر چه سؤال کند، بهترین آن چه به سائلین اعطاء می‌شود به او عطا خواهد شد. برای شیطان هیچ چیز شدیدتر از قرائت قرآن نیست که قاری قرآن و ناظر به کلام خدا که از روی قرآن قرائت نماید، شیطان از او فرار می‌نماید.»[10]
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به سلمان سفارشی نمود: «سلمان به خواندن هر آیه از قرآن، خداوند ثواب صد شهید می فرمود و به خواندن هر سوره ثواب پیغمر مرسلی که تبلیغ رسالت کرده باشد و به قاریان قرآن، رحمت خود را نازل و متوجه می‌سازد. فرشتگان ملاء اعلا برای خوانندگان قرآن طلب آمرزش می‌کنند و بهشت، مشتاق لقای آنان است و خدای عالم که قرآن کلام و سخن اوست از قاریان کتاب راضی و خشنود می‌گردد مؤمن وقتی قرآن بخواند، خداوند به او نظر محبت و مودّت می‌فرماید و به تعداد هر آیه که بخواند هزار حوریه برای او می‌آفریند و به شماره حروف قرآن، نوری خلق می‌کند که در صراط او را راهنمایی نماید و چون مؤمن قرآن را ختم کند، خداوند ثواب سیصد و سیزده پیغمبر به او عنایت می فرماید که هر پیغمبر، احکام الهی را به مردم عصر خود رسانده باشند و این همان محتوای قرآن است. خواننده قرآن مانند کسی است که همه کتب و صحایف الهی را که بر انبیاء نازل شده است خوانده باشد. بهترین اعمال، خواندن قرآن کریم است.
خداوند به پاداش هر سوره که قرائت کند یک شهر در بهشت فردوس به او عنایت فرماید و هر شهری از درّ خضراء سبز رنگ است و در هر مدینه هزار خانه است و در هر خانه هزار حجره است و در هر حجره هزار خانه از نور بنا شده و در هر بیتی صد هزار در ورودی دارد و در هر بابی هزار در رحمت است و بر هر بابی صدهزار دربان است که به دست دربانی هدیه‌ای رنگارنگ است و بر سر هر یک از انان عمامه‌ای از استبرق است که بهتر از دنیا و آنچه در آن است؛ می‌باشد و در هر خانه صدهزار دکان است و هر دکان از عنبر ساخته شده و فاصله هر دکانی به فاصله شرق تا غرب عالم دنیاست و بالای هر دکانی صدهزار سریر نصب شده و در هر سریری صدهزار فراش است و فاصله هر فراشی تا فراش دیگر صدهزار زراع است و بالای هر فراشی حلقه‌های حورالعین صف دایره‌ای بسته‌اند و به دست هر فرشته و حورالعین هدیه‌ای است و لباس آنان حُلّه‌ای است که ساقهای آنان از آن نمایان است و بر سر آنان تاجی از عنبر مکلل به در و یاقوت است و بر هر تاجی شصت هزار رشته از مشک و غالیه در آن تعبیه شده و در گوش هر یک از آنان، گوشواره‌ها و گردن بندهاست که هزار رشته دارد از طلا و جواهر و در سر هر یک از آنان هزار رنگ جواهر است که هیچ یک شبیه به دیگری نیست و بین هر یک حوریه و بین هر حوریه هزار خادم است که به دست هر خادمی هزار کاسه طلایی از شراب بهشتی و هزار مائده، در هر مائده هزار کاسه غذای ملوّن و مکیّف و هزار ظرف شراب که هیچ یک به دیگری شبیه نیست و هر یک از مواد غذایی و شرابی، لذتی دارد که در هیچ یک دیگر چنان لذّتی نیست و در هر یک لقمه و شرعه صد هزار لذت است که ولیّ خدا در می‌یابد و این همه مخصوص صاحبان و قاریان قرآن است.»[11]


 


 

[1] . همان.
[2] . اصول کافی، ص 414 ـ 424.
[3] . همان.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . کنزالعرفان، حدیث 2258.
[7] . کنزالعرفان، حدیثهای 2241، 32، 40، 2441، 2347.
[8] . غررالحکم، ص 240، فصل نهم.
[9] . کنزالعرفان، حدیثهای 2241، 32، 40، 2441، 2347.
[10] . وسائل‌الشیعه، ـ عزّوجلّ ـ 4، ص 835 ـ 825.
[11] . جامع الاخبار، ص 113، حدیث 197/1.

 

التماس دعا


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


رمضان ماه خودسازی

شنبه 89 مرداد 23 ساعت 6:3 عصر

                                                               

خودسازی از خودشناسی آغاز می شود . نخست باید خود را شناخت تا بتوان خود را ساخت ، چرا که با خودشناسی ، خداشناسی تحقق می یابد و اگر خدا را شناختیم خود را ساخته ایم .

در آغاز باید دید چرا پدید آمده ایم ؟ و هدف از پیدایش و خلقت ما چیست ؟

خداوند در قرآن کریم تصریح کرده است که : « و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون » ، من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند .

 

 

                                                                                 

در تفاسیر زیادی « لیعبدون » به معنا « لیعرفون » آمده است ، یعنی هدف از خلقت شناخت است وگرنه عبادت فقط نماز و روزه و در سجاده نشستن و خدا را نیایش کردن نیست ، نماز و روزه و ... شعبه ای از عبادت است که شاید از عبادت اجتماعی اهمیتش کمتر باشد . زیرا در آن جا انسان فقط به خود می اندیشد وعبادت در معنای گسترده تر با دیگران و به دیگران اندیشیدن است .

عبادت ، درد شناسی و درد زدایی است . عبادت ، در جمع زیستن و برای جمع زیستن است . این که عبادت بیشتر به صورت جمعی مطرح می شود و بر مسجد و جمعه و جماعت تأکید می شود ، برای این است که شناخت انسان به خویش منحصر نشود وبه دیگران سرایت کند ما آفریده نشده ایم که تنها گلیم خود را از آب بیرون بکشیم بلکه باید در متن قرار بگیریم نه در حاشیه .

در جمع زندگی کنیم نه در دیر ، به فکر چاره جویی از دیگران باشیم نه تنها چاره جویی از خویشتن . اما انسان چگونه باید خود را بسازد و چگونه باید خود را آماده کند تا انسانی الهی گردد تا قابلیت خلیفه الله شدن را پیدا کند .

خودسازی به این است که منش خود را به گونه ای تغییر دهیم که پروردگار می خواهد و به عبارت دیگر اگر هم طبیعت ما مایل به تکبر و خودخواهی است ، باید نفس خویشتن را چنان ریاضت دهیم که از فراز کبر و نخوت فرود آید و به تواضع و فروتنی گراید .

اگر طبیعت ما به بخل تمایل بیشتری دارد ، چون این صفت مورد نکوهش خداوند و تمام پیامبران و اولیا و خردمندان می باشد ، پس باید از آن دست برداشت و سخاوتمند شد . خلاصه باید صفات سلبیه ( منفی ) را از قلب زدود ، چنان که صفات ثبوتیه را چون جامه ای تمیز و زیبا در بر کرد .

باید قلب را از آن چه در نظر مولا و پروردگار ناخوشایند و مکروه است ، پاک کرد و باید تمام اعضای و جوارح را در راه رضایش به کار گرفت .

خویشتن را باید با حلم و بردباری عادت داد که درجه و مقام آدمی را والا کند و در میان مردم مایه شرف و عزت باشد و با نیکان و بزرگان هم صحبت شود و از هر چه مایه پستی و تن پروری و تنبلی است دور سازد و آنچه که انسان را به خدایش نزدیک و مقرب می کند به آن سوی سوق می دهد و عاقبت خیر و نیک فرجامی ، ثمره و نتیجه اش باشد .

باید صبر را پیشه خود ساخت تا به یقین و رضا برسد و تسلیم در برابر اوامر حق باشد و تنگنا ها و محنت ها و رنج ها و سختی ها و تنگدستی ها و رویداد های تلخ روزگار ، او را از پای در نیاورد . باید به سوی تکامل عقل و روح گام برداشت و با تکیه بر دو بال تقوا و عمل به اوج عزت وعظمت و خدا خواهی رسید .

باید آن چنان بر خویشتن مسلط بود و نفس سرکش را مهار کرد که نه مدح و درود دیگران و نه فحش و ناسزای آنها در روحیه فولادین و با صلابتش تأثیر گذارد .

باید از شر و بدی و رذایل اخلاقی و عادت های ناپسند ومنش های زشت و کار های قبیح دور شد ، چنان که به خیر خواهی و راست گویی و امانت و فضیلت و اخلاق نیکو و خصال پسندیده ، متخلق شد .

باید با استقامت و پایداری ، نه از حوادث و رویداد های تلخ ترسید و نه از ملامت ملامت کنندگان و سرزنش نادانان خم به ابرو آبرو آورد ، بلکه فقط خدا را در نظر داشت و راه خدا را دنبال کرد و پیوسته از او خواست که توفیق هدایت در صراط مستقیمش به وی بخشد : « اهدنا الصراط المستقیم » باید محبت ، دوستی ، همکاری ، غمخواری ، ایثار ، گذشت ، بخشش و نرمش را جایگزین نفرت ، خشم ، کینه ، خود پسندی ، خود محوری ، آز و تند خویی نمود . باید از زندگی دیگران عبرت گرفت ، نه خود عبرت دیگران شد و ده ها باید و نباید در این جا خودنمایی می کند که اگر انسان به فطرت و سرشت خویش بنگرد ، به آنها پی خواهد برد و ماه رمضان ، هنگام آن است که انسان را متوجه خویشتن کند و فطرت خفته اش را بیدار سازد و از راه تفکر و اندیشیدن ـ که برترین عبادت است ـ او را به خودسازی وا دارد .

ماه خدا فرا رسیده است ؛ جا دارد که بیشترین استفاده را از آن بنماییم . نگذارید ساعتی ، بلکه لحظه ای از این ماه مبارک به هدر رود . در این ماه سرنوشت یک ساله ، بلکه سرنوشت تمام عمر تعیین می شود .

در روایت آمده است که رسول خدا (ص) قبل از ماه رمضان خطبه ای خواند و در آن خطبه فرمود : « ای مردم ! جبرئیل به دیدار من آمد و گفت : یا محمد ! هر که نام تو را بشنود و بر تو صلوات نفرستد ، از رحمت خدا دور باشد . یا محمد ! هر که ماه رمضان را دریابد و مورد مغفرت و آمرزش پروردگار قرار نگیرد و از دنیا برود ، خداوند او را از رحمتش دور خواهد کرد . ای پیامبر آمین بگو . من هم آمین گفتم . »

در این ماه خودسازی ، درهای بهشت بر روی مؤمنان گشوده می شود و درهای جهنم بسته ، نباید کاری کرد که در اثر آن کار درهای بهشت بر رویمان بسته و درهای دوزخ گشوده شود .

در این ماه پربرکت ـ چنان که از روایات استفاده می شود ـ بهشت را زینت می دهند و پاداش کار های خیر و عبادت ها و راز و نیاز ها دو برابر می گردد . رسول خدا (ص) فرمود : ماه رمضان ماه خدای عزوجل است که در آن پاداش کار های نیک دو برابر می شود و گناهان زدوده می شود . ماه رمضان ماه برکت و افزایش است . ماه رمضان ماه بازگشت و انابه است . ماه رمضان ، ماه توبه است . ماه رمضان ، ماه آمرزش گناهان و مغفرت است . ماه رمضان ، ماه آزادی و رهایی از جهنم و دستیابی به بهشت است .

پس ای مردم ! در ماه رمضان از هر کار بد و حرامی دوری کنید و در آن بسیار قران بخوانید و تمام اوقاتش را به یاد و ذکر پروردگارتان مشغول شوید . مبادا ماه رمضان نزد شما مانند دیگر ماه ها باشد ، چرا که بر دیگر ماه ها حرمت و برتری دارد .

حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : « برشما باد در ماه رمضان به بسیار دعا کردن واستغفار نمودن چرا که دعا بلا را از شما دور می سازد و استغفار گناهانتان را می زداید .»

به هر حال ، ماه رمضان ماه خودسازی است و کم ترین خودسازی به این است که انسان خودی را برای خویشتن بشناسد و خدا را مالک خود بداند که اگرچنین بود ، خدا را خواهد شناخت وحق عبودیت پروردگار را ادا خواهد کرد و از هر چه رنگ ضد خدایی دارد دور خواهد شد .

خودسازی و جدا شدن از تعلقات و هواهای نفسانی ، منشأ تمام کمالات و ملکات و فضایل انسانی است و اگر کسی توانست خود را از تعلقات مادی برهاند و به ظواهر زودگذر دنیا بی اعتنا باشد ، بی گمان به خدا توجه خواهد کرد و به سوی تکامل روانه خواهد شد و این بالاترین پیروزی و سرافرازی انسان است .

خدا می داند تمام مفاسد جهان و ظلم ها و تعدی ها و تجاوز ها وگردن کشی ها در اثر خود بینی و هواپرستی است . لذا در قرآن کریم همواره تزکیه و تربیت مقدم بر تعلیم و آموزش ذکر شده است و خودسازی ، یعنی تزکیه نفس و ماه رمضان ـ به حق ـ ماه تزکیه و تطهیر نفس است .

پس باید با هم در این ماه بزرگ آهنگ تقرب به خدا را بجوییم تا در درگاهش ره یابیم و در روز رستاخیز سفید روی گردیم .


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


دعاى پیامبر(ص) هنگام رویت هلال رمضان

پنج شنبه 89 مرداد 21 ساعت 9:0 عصر

دعاى پیامبر(ص) هنگام رویت هلال رمضان

صدوق علیه الرحمه در کتاب من لا یحضره الفقیه آورده «و کان رسول الله صلى الله علیه و آله اذا اهل هلال شهر رمضان استقبل القبلة و رفع یدیه و قال: «اللهم اهله علینا بالامن و الایمان،و السلامة و الاسلام، و العافیة المجللة و الرزق الواسع، و دفع الاسقام، اللهم ارزقنا صیامه و قیامه و تلاوة القرآن فیه، و سلمه لنا، و تسلمه منا و سلمنا فیه‏» (1)

رسول الله(صلى الله علیه و آل) هنگامى که رویت هلال رمضان مى‏فرمود، رو به قبله مى‏نمود و دستهاى مبارکش را بلند مى‏کرد.و مى‏گفت: پروردگارا این ماه را بر ما نو گردان به امن و امان، و سلامتى و اسلام، و تندرستى شایان تشکر، و روزى فراخ، و بر طرف ساختن دردها و ناملایمات، بار پروردگارا روزى کن ما را روزه و قیام براى عبادت، و تلاوت قرآن در این ماه، و او را براى ما سالم و تمام گردان، و او را از ما سالم بدار، و ما را در این ماه سالم و تندرست فرما.


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


عکس امام زمان در کرج !!!!!!!

پنج شنبه 89 مرداد 14 ساعت 4:36 عصر

عکس امام زمان در کرج !!!!!!!

 

 

به دنبال بروز شایعه‌ای مبنی بر وجود نقش تصویر تمثال حضرت مهدی (عج) بر روی دیواری در کرج تعداد زیادی از اهالی این شهرستان به منظور برآورده شدن حاجات خود به این محل مراجعه و بعضا هدایا و نذوراتی نیز اهدا نموده‌اند.

این موضوع زمانی اتفاق افتاد که در شهر کرج شایع شد امام زمان(عج) از مقابل یکی از هیئت‌‌های عزاداری که در مهرشهر فعالیت می‌کند عبور فرموده و تمثال مبارک ایشان بر روی دیوار نقش بسته است.

مامورین انتظامی شهر کرج بعد از اطلاع از این موضوع نسبت به جمع‌آوری چادر این هیئت‌ و تعطیلی آن اقدام نمودند.

 


نوشته شده توسط : آیین 1

نظرات ديگران [ نظر]


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >